انسان موجودی است مرکب از جسم و روح؛ جسم، جنبه حیوانی انسان است و روح نیز جنبه روحانی او و مرگ نیز به معنای جداشدن روح از بدن و جسم مادی و رفتن آن به عالمی دیگر است. در لحظه جدا شدن روح از بدن، به علت تعلق آن به این بدن، روح دچار عذاب شده و هر چه این تعلق بیشتر باید، ناراحتی آدمی بیشتر خواهد بود.
اگر به روایات ائمه معصومین(علیهمالسلام) مراجعه کنیم، بیان کردهاند که این جانکندن برای مومنین بسیار گوارا و برای کفار و گنهکاران بسیار سخت و عذابآور خواهد بود؛ همچنین بیان شده در هنگام جداشدن روح شیعیان حقیقی، پنچتن آل عبا(علیهمالسلام) بر بالین او حاضر شده و او را کمک خواهند کرد.
برای نمونه ما به چند روایت اشاره میکنیم:
الف) روایاتی که بیان کردهاند جاندادن مومن بسیار آسان است و اهل بیت(علیهمالسلام) به کمک او میآیند:
۱. امام سجاد(علیهالسلام) فرمودند: خداوند(عزوجل) میفرماید: «زمانیکه اجل محتوم مۆمن فرا رسد، من دو شاخه گل معطر از بهشت براى او میفرستم، یکى از آنها «مُسْخیه» نام دارد و دیگرى «مُنْسیه». مُسْخیه، او را نسبت به مالش بیاعتنا کرده از همه آنها میگذرد و مُنْسیه، نیز او را از تمام امور دنیایی به فراموشى و نسیان میاندازد».[۱]
۲. أبوبصیر میگوید: به حضرت صادق(علیهالسلام) عرض کردم: فدایت شوم آیا انسان مومن هنگام جان دادن، از قبض روح خود ناراحت است؟ حضرت فرمودند: «سوگند به خدا که چنین نیست». عرض کردم: چرا ناراحت نمیشود؟ حضرت فرمود: «چون زمان قبض روح مۆمن میرسد، رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله)، أمیرالمۆمنین، فاطمه، حسن، حسین و جمیع ائمه(علیهمالسلام) در نزد او حاضر میشوند. و همچنین جبرائیل و میکائیل و إسرافیل و عزرائیل نیز میآیند.
در اینحال أمیرالمۆمنین(علیه السلام) میفرماید: اى رسول خدا، این مۆمن از آن کسانى بوده که محبت و ولایت ما را داشته است؛ بنابراین من هم او را دوست دارم. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز میفرماید: اى جبرائیل، این مۆمن از کسانى است که على و ذریهی او را دوست دارد؛ بنابراین من هم او را دوست دارم. جبرائیل نیز عین همین عبارت را به میکائیل و إسرافیل میگوید؛ سپس همه با هم به ملکالموت میگویند: این شخص دوستدار محمد و آل او بوده و داراى ولایت على و ذریه اوست(صلواتاللهعلیهماجمعین) بنابراین با او به طریق رفق و مدارا رفتار کن.
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «قبض روح کفار، مانند گزیدن افعی، و نیشزدن عقرب است، بلکه از آن شدیدتر. به حضرت عرض شد: بعضى از مردم میگویند: براى کفار جاندادن سختتر از بریدن با اره و قیچیکردن با قیچیها و خورد کردن با سنگ و گرداندن میله آسیا در کاسه چشم است
ملکالموت در پاسخ میگوید: سوگند به آن خدایى که شما را برگزید و مقام و منزلت داد و محمد(صلیاللهعلیهوآله) را از میان جمیع خلایق به نبوت انتخاب کرده و به رسالت اختصاص داد، من نسبت به او مهربانتر از یک پدر مهربان هستم، و شفقت من درباره او افزونتر از شفقت یک برادر شفیق است.
در اینحال، ملکالموت در مقابل آن شخص قرار میگیرد و به او میگوید: آیا تو از عهده امانت خود بر آمدی و آنچه به عنوان گروگان در برابر این امانت داده بودى پس گرفتى؟ مۆمن در پاسخ میگوید: بلى. ملکالموت میگوید: به چه وسیلهای خود را از عهده آن امانت خارج کردى؟ مۆمن میگوید: به محبت محمد و آل محمد و به ولایت على بن أبى طالب و ذریه او(صلواتاللهعلیهماجمعین).
ملکالموت میگوید: خداوند در مقابل این محبت و ولایت، دو چیز به تو عنایت میکند: اول آنکه از هر چه میترسیدى، خدا تو را امان قرار خواهد داد؛ و دوم آنکه به هر چه میل و آرزو و امید داشتى، خدا به تو عنایت خواهد کرد؛ حال چشمان خود را باز کن و ببین در مقابل تو چیست؛ مۆمن دیدگان خود را میگشاید و رسول خدا و ائمه طاهرین(علیهمالسلام) و فرشتگان مقرب الهى را میبیند و با دقت به یکى پس از دیگرى نظر میاندازد و براى او درى به سوى بهشت باز میشود که به آن نگاه میکند.
«زمانیکه اجل محتوم مۆمن فرا رسد، من دو شاخه گل معطر از بهشت براى او میفرستم، یکى از آنها «مُسْخیه» نام دارد و دیگرى «مُنْسیه». مُسْخیه، او را نسبت به مالش بیاعتنا کرده از همه آنها میگذرد و مُنْسیه، نیز او را از تمام امور دنیایی به فراموشى و نسیان میاندازد»
ملکالموت میگوید: اینجا جایى است که خدا براى تو معین کرده و این افراد رفقا و همنشینان تو هستند. آیا دوست دارى که به آنها بپیوندى و با آنها باشى، یا به دنیا برگردى؟ مۆمن میگوید: نه، دوست ندارم، هرگز نمیخواهم به دنیا برگردم.
سپس فرمود: در اینحال، ندا کنندهاى از درون عرش میگوید: «اى نَفْسى که در برابر محبت و ولایت و پذیرش إمامت محمد و وصیش و ائمه طاهرین(صلواتاللهعلیهم) آرام گرفتى و در مقام امن و امان آنها درآمدى، رجوع کن به پروردگارت در حالیکه از تو راضى است به ولایت، پس داخل شو در زمره بندگان خاص خدا و داخل شو در بهشت خالص و پاک، بدون مختصر ناراحتى و رنجى که تو را آزار دهد».[۲]
ب) روایاتی که بیان کردهاند جان دادن کافران و گناهکاران بسیار سخت و عذاب آور است:
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «قبض روح کفار، مانند گزیدن افعی، و نیشزدن عقرب است، بلکه از آن شدیدتر. به حضرت عرض شد: بعضى از مردم میگویند: براى کفار جاندادن سختتر از بریدن با اره و قیچیکردن با قیچیها و خورد کردن با سنگ و گرداندن میله آسیا در کاسه چشم است. حضرت فرمودند: «بله همینطور است، ولى نه براى همه کافران؛ بلکه براى بعضى از آنها و بعضى از گنهکاران. آیا نمیبینید که بعضى از کافران و فاجران چه شدائدى را در سکرات مرگ میبینند؛ آن عذابهایى که فرشتگان مرگ به آنها میدهند، از این عذابها سختتر است».[۳]
پینوشت ها:
[۱]. أمالی شیخ طوسی، ص ۴۱۴
[۲]. بحارالأنوار، ج ۶، ص ۱۶۲
[۳]. عیونأخبارالرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۷۴