میدان مین
وقتی به هر دلیل مهمات کافی از جمله مین برای حفاظت منطقه در اختیار نداشتیم ،قوطیهای خالی کمپوت را روی آتش میانداختیم تا رنگ آنها تغییر کند و نرم شود بعد با یک قطعه چوب آن را به شکل «مین سوسکی» یا هر شکل دیگری در میآوردیم و با چند نخ که مثلاً سیم تله بود آنها را به هم متصل می کردیم و در مسیرهای خاصی در زمین فرو می کردیم.
دشمن با دیدن این قوطیها به تصور اینکه به میدان مین رسیده است و آن نخها هم سیم تله هستند، از ادامه پیشروی منصرف میشد.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
مین پدالی
موقع عقب نشینی، بچه ها مین پدالی یا گوجه ای را به پدال گاز یا کلاج ماشین میبستند.
وقتی عراقیها سرمست از غنیمت به دست آمده بر آن سوار میشدند و پا را روی پدال گاز میگذاشتند، همراه با ماشین به هوا میرفتند.
منبع: کتاب خلاقیتها صفحه ۱۰۶
مین سرنگی
برای تهیه مین، به وسیله سرنگ، به نوک سرنگ و سر قسمت متحرک آن دو سیم وصل میکردند.
موقعی که دو سر سیم به هم میخورد مین دستساز منفجر میشد. سرنگ را در زمین کار میگذاشتند و کافی بود که کسی پایش را روی آن قرار دهد. بر اثر وصل شدن دو سر سرنگ مین منفجر می شد.
منبع: کتاب خلاقیتها صفحه ۱۰۰
مین زودپز
با توجه به کمبود امکانات انفجاری در غرب، یکی از بچهها زودپزی برداشت و داخل آن را پر از دینامیت کرد. و در آن را محکم بست و با استفاده از خرج و ماسورهی مین گوشتکوبی که انفجار تأخیری دارد، آن را آماده کرد.
در اوایل جنگ نیز بعضی از برادران سپاه دست به این کار زده و در مسیر باختران- قصرشیرین تعدادی زودپز را پر از دینامیت کرده بودند. فتیلهی این مین انفجاری را هم کش شلوار که از داخل سوراخ هواگیری زودپز به بدنه متصل بود، استفاده میکردند انفجار این زودپز صدای مهیبی دارد، علاوه بر اینکه بدنهی زودپز بعد از انفجار، ترکشهای خوبی برای تلفات گرفتن از دشمن به حساب میآید.
منبع: کتاب خلاقیتها
موشهای هور
در هور موشها به قدری بزرگ بودند که گربههای درخواستی از مناطق دیگر به هیچوجه از پس آنها برنمیآمدند.
ما برای اینکه لااقل شبها یک ساعت خواب آرام داشته باشیم، مقداری غذا برای آنها روی یونولیت اطراف سنگر میگذاشتیم و در این فاصله میخوابیدیم.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه