براى تربیت صحیح کودک ، لازم است به استعدادهاى درونى او توجّه نمود و تواناییهاى مختلف وى را بـه فـعـلیـت درآورد. بـا شـناسایى استعدادهاى فطرى کودک ، مى توان آن را در جهت مثبت پرورش داد و به این وسیله ، گامهاى بزرگى در تربیت کودک برداشت .
استعدادهاى گوناگونى در انسان وجود دارد، مانند استعداد دینى ، علمى ، اخلاقى ، عاطفى و غیره که به تبیین برخى از آنها مى پردازیم .
۱ ـ استعداد دینى
بـا بـرخـوردارى از فـطـرت خداجو ـ که برگرفته از وجود نفخه اى از روح خدا در ذات انسان اسـت ـ مـبانىِ بسیارى از باورهاى مذهبى با اندک تذکّر و آگاهى بخشیدن رشد مى کند. فطرت پاک کودک ، او را به پذیرش مذهب و مسائل دینى فرا مى خواند؛ این گرایش فطرى بقدرى در وى قوى است که مى توان گفت : کودک خردسال مفهومى از مذهب ندارد، جز آنچه که در فطرت او به امانت گذارده شده و او را به سوى رشد و تعالى آن سوق مى دهد.
حـسّ مـذهـبى و چگونگى تلقّى کودک از مفاهیم و تعالیم دینى ، از سنین دو تا سه سالگى آغاز مى گردد. تقلید از پدر و مادر در اداى مراسم مذهبى ، و سپس علاقه نشان دادن به انجام رفتار دینى ، حاکى از وجود استعداد دینى در اوست که باید بطور صحیح هدایت گردد.
البـتـه در سـنـیـن چـهـار سـالگـى ، کـنـجـکـاوى کـودک و میل او به سردرآوردن از اسرار طبیعت و راهیابى به سوى خدا، جلوه مى کند، و در حدود سنین پنج سالگى علاقه به خدا در او شدید مى شود و پرسشهاى او بیشتر اوقات در این باره است که خدا چه شکلى دارد؟ کجاست ؟ چرا او را نمى بینیم ؟ و… از حدود شش سالگى در پى کشف منابع قـدرت اسـت و در رابـطـه با پدر که منبع قدرتى عظیم در خانه است تصور مى کند که براى آسمان هم قدرتى و عظمتى باید مطرح باشد که آن خداست .
از حـدود سـنـیـن هـشـت سـالگـى بـه بـعـد شـوقـى در کـودکـان پـدیـد مـى آیـد کـه بـراى تـکـامـل روانـى خـود تـلاش کـنـنـد و جـنـبه هایى از ابعاد وجودى خویش را که مخفى است ، آشکار سـازند. تلاش آنان ، متوجّه ایجاد روابط استوار و جاودان با خداست و این تلاش در سنین دوازده سـالگـى بـه صـورت عـالى مـتـجـلّى مـى شـود، و عـشـقِ نـیرومندى به خدا پیدا مى کنند و حتى عـبـادتهاى خوبى انجام مى دهند. این تلاشها بیشتر اوقات در این زمینه است که هویت خود را به دسـت آورنـد و بـراى جـاودانـگـى خـود فـکـرى کـنـنـد و زنـدگـى ارزنـده اى را براى خود پدید آورند.
بر همین اساس است که هدایت و راهنمایى صحیح پدر و مادر در شکوفایى استعداد دینى کودک و پرورش حسّ مذهبى نقش بسزایى دارد.
امام سجّاد(ع ) در تبیین این وظیفه دینى پدر فرمود:(اِنَّکَ مَسْؤُولٌ عَمّا وَلَّیْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَالدَّلالَهِ عَلى رَبِّهِ)
تـو (پـدر) در سـرپـرسـتـى فـرزنـد خـود مسؤ ول هستى که کودک را با ادب و اخلاق پسندیده پرورش دهى و او را به سوى پروردگارش راهنمایى کنى .
پـدر و مـادر در تـربـیـت و شـکوفایى استعداد دینى کودک مسؤ ولیت بزرگى به عهده دارند و بـایـسـتـى نـکـات دقیق تربیتى و آموزشى را رعایت کنند. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
الف ـ آغاز تربیت دینى
از زمـان پـیوند زناشویى مرد و زن ، امورى در تربیت کودک (آینده آنان ) مؤ ثّر خواهد بود. از ایـن رو، چـگـونـگـى انـتـخاب همسر از جهات : دیندارى ، حسن خلق ، زیبایى ، شادابى ، اصالت خـانـوادگـى ، و نیز دورى جستن از ازدواج با خویشاوندان نزدیک و زنان کم هوش ، روایاتى از پیشوایان دین نقل شده است و از تاءثیرگذارى اخلاق ، رفتار و وراثت آنان بر روحیه فرزندان و کیفیت تربیتشان سخن رفته است . پیامبر اسلام (ص ) فرمود:(اُنْظُرْ فى اَىِّ شَىْءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فَاِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌ)
بـنـگـر فـرزنـدت را در چـه جـایـگـاهـى قـرار مـى دهـى ؛ زیـرا صـفـات ارثـى بـه کـودک منتقل مى شود.
در اسـلام ، بـه مـراقـبـتـهـاى پـیـش از تـولّد، عـنـایـتـى ویـژه شـده و دسـتـورهـایـى از قبیل ، ذکر نام خدا هنگام آمیزش ، به یاد غیر نبودن ، با تمام وجود به یکدیگر سرگرم بودن ، افکار و اندیشه ناصواب نداشتن ، دعا براى داشتن نسلى صالح و پاک ، داشتن ایده هاى عالىِ انسانى و غیره ، از جمله توصیه هاى این دوره است .
از ایـن رو، زمـان تـربـیـت کودک را باید از زمان تصمیم گیرى ازدواج مرد و زن و سپس از زمان انـعـقـاد نطفه تا زمان تولّد، در نظر گرفت . توجّه به رشد کودک در مرحله پیش از تولد، از مـهـمـتـریـن و حـسـاسـتـریـن دوره هـاى رشـد اسـت و تـا حـدود قابل ملاحظه اى ساختمان روانى و جسمانى کودک در این زمان پى ریزى مى شود.
سـهـم تـربـیـتى مادر، در این دوران بیش از پدر است ؛ چون فعّالیت و کار مادر هنگام باردارى ، علاوه بر تاءثیر در کیفیت و کمّیت رشد جسمانى بر جنبه عقلى و روانى او نیز اثر مى گذارد.
تـحـقـیـقـات و تـجـارب عـلمـى نـشـان داده اسـت کـه غـذاهـا، داروهـا، مـناظر زشت و زیبا، هیجانات ، اضـطـرابـهـا، تـرسـهـا، نـگـرانـیها، خشمها و کینه ها، افکار و اندیشه هاى مادر در جنین اثر مى گذارد. بیماریهایى چون قند، سرخچه ، تب شدید در جنین مؤ ثر است . خواسته ها و تمایلات ، ایـده هـاى پـسـت و بـلند مادر، طرز برخورد او با همسر، با دیگران ، با پدیده ها، با تحوّلات طبیعى و تغییرات اجتماعى در جنین مؤ ثر است .
بـا درک هـمـیـن نـکـات اسـت کـه به مفهوم بلند سخن پیامبر اسلام (ص ) پى مى بریم که مبداء سعادت و شقاوت بشر را زمان رشد در رحم مادر معرفى کرده ، فرمود:(اَلشَّقِىُّ مَنْ شَقِىَ فى بَطْنِ اُمِّهِ وَالسَّعیدُ مَنْ سَعِدَ فى بَطْنِ اُمِّهِ)
بـدبـخـت کـسـى است که در شکم مادر بدبخت شد و خوشبخت کسى است که در شکم مادر خوشبخت شد.
ب ـ انجام آداب اسلامى
شایسته است که پدر و مادر مسلمانى که صاحب فرزند مى شوند، نخست آداب ویژه ولادت را که اسـلام بـیان کرده ، درباره او اجرا کنند و از روزهاى نخست زندگى ، او را با آداب اسلامى آشنا سازند.
از آنـجـا کـه نوزاد از اولین لحظات حیات ، از محیط و اطرافیان خویش تاءثیر مى پذیرد و این ارتـبـاط، بـیـشـتـر از طـریـق صـداهایى است که به گوش او مى رسد، بهتر است از همان ابتدا گـوش او را بـا نـغـمـه هـاى روحـانـى و الهـى آشـنـا کـرد. بـدیـن جـهـت مـسـتـحـب اسـت بـعـد از غسل ولادت ، در گوش راست نوزاد، اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود.
ایـن سـنـّت حسنه اى است که پیامبر(ص ) به آن عمل کرده است . ابو رافع مى گوید: پیامبر را دیدم که در گوش حسن (ع ) بعد از تولّدش اذان گفت .
مـسـتـحب است کام نوزاد را با آب فرات و تربت سیّد الشهدا(ع ) برگیرند و سر کودک را روز هـفـتـم بـتراشند و به اندازه وزن موى او، طلا یا نقره صدقه دهند. ختنه کردن پسرها واجب است و مـسـتـحـب است فرزند پسر را روز هفتم ختنه کرده ، در همان روز، ولیمه اى داده شود. از مستحبات اکید، عقیقه براى مرد و زن است . مستحب است که عقیقه در روز هفتم باشد و هرگاه تـاءخـیـر بـیـفـتـد، در هر فرصت دیگر، انجام شود، و نیز مستحب است که مادر، بچه اش را شیر دهـد، و دوران شـیـرخـوارگـى را تـا دو سال تکمیل کند.
علاوه بر این ، شایسته است نام نیکویى براى کودک انتخاب شود، چرا که نام هر کس ، تاءثیر زیادى در شخصیت او دارد. هر اسمى تداعى کننده معنایى خاص و ارائه دهنده الگویى ویژه است ، بـخـصـوص اگـر از نـام شـخـصیتى ممتاز گرفته شده باشد. بهترین اسمها براى فرزند، اسـمـى اسـت کـه مـتـضـمـّن معناى عبودیت براى خداوند باشد. مانند: عبدالله ، عبدالرحیم و غیره . هـمـچـنـیـن بـهـتـر اسـت در نـامگذارى از اسامى پیامبر و ائمّه (ع ) استفاده شود. امام رضا(ع ) فرمود:(اَوَّلُ ما یَبِرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیَهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحْسِنْ اَحَدُکُمْ اِسْمَ وَلَدِهِ)
نـخستین نیکى مرد به فرزندش این است که نام نیکویى براى او برگزیند، پس شایسته است هر یک از شما نام نیکى بر فرزندش گذارد.
ج ـ آموزش دینى
بـراى رشـد و پیشرفت فرد و جامعه ، عامل کنترلى لازم است تا افراد را در مرز قانون دینى و اخـلاقـى حـفـظ کـنـد. مـذهـب بهترین عامل براى رسیدن به این مقصد است . وجود فساد و تباهى در جوامع انسانى ، درگیریها و جنگها، ستمگرى و بزهکارى در جامعه هاى مدعى تمدّن و پیشقراولان نـظـام مـادى و سـرمـایـه دارى ، حـاکـى از آن اسـت کـه قـدرتـِ کنترل کننده آنان ضعیف است و نمى توانند جامعه بشرى را بخوبى هدایت کنند.
از ایـن رو، بـایـد آموزش دینى را از زمان کودکى آغاز نمود تا مذهب و تعالیم دینى بطور جدّى بـا زنـدگـى فـرد آمـیـخـتـه شـود و کـودک هم در سایه آن ، اعتماد به نفس ، آرامش روان ، نظم و انـضـبـاط، صلاح و خوبیها، روحیه ایثار و فداکارى به دست آورد و از جرم و جنایت و بزهکارى دورى جوید.
اگـر پـدر و مـادر در زمـان مـناسب با آموزشهاى دینى به هدایت کودکان نپردازند، خطر انحراف دینى ، و فساد عقیده ، آنان را تهدید خواهد کرد. امام صادق (ع ) فرمود:(بادِرُوا اَوْلادَکُمْ بِالْحَدیثِ قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَکُمْ اِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ)
پـیـش از آنـکـه مـرجئه از شما پیشى گیرند، به حدیث آموزى فرزندانتان اقدام کنید.
پـیـشـوایـان دیـن ، بـه امـر آمـوزش دیـنـى کـودکـان در مسائل اعتقادى و احکام عملى تاءکید داشتند. امام باقر(ع ) فرمود:
در دو سـالگـى کـلمـه تـوحـیـد (لا اله الاّ اللّه ) را و در چـهـار سـالگـى (مـحـمـد رسول الله ) را به او (کودک ) یاد دهند و در پنج سالگى روى او را به قبله متوجه کنند و به او بـگـویـند که سر به سجده بگذارد. بعد از شش سالگى ، رکوع و سجود صحیح را به او بـیاموزند و در هفت سالگى به طفل بگویند که دست و رویت را بشوى و نماز بگذار و چون نه ساله گردد، وضو یادش دهند.
امام صادق (ع ) فرمود:
مـا کـودکـان خـود را در سـن پـنـج سـالگـى بـه نـمـاز وامـى داریم ، شما نیز آنها را در سنّ هفت سالگى به نماز وادارید. همچنین ما به فرزندانمان در سنّ هفت سالگى دستور مى دهیم که به اندازه طاقتشان روزه بگیرند، یک روز، نصف روز، کمتر یا بیشتر و هرگاه تشنگى و گرسنگى بـر آنـهـا غـلبـه کـرد، افـطـار مـى کـنند، تا به روزه عادت کنند، ولى شما اطفالتان را در نه سالگى به روزه وادارید، هر مقدار از روز را که توانستند و هرگاه تشنگى بر آنها چیره شد، افطار کنند.
پدر و مادر و نیز مربیان تربیتى باید توجه داشته باشند که آموزش دینى کودکان ، با سنّ و مقتضاى سنّى و عقلى آنان مطابقت داشته باشد. آنچه که به یک دختر ده ساله آموخته مى شود، هـرگـز بـه پـسـر آمـوخـتـه نـمـى شـود. و نـیـز دخـتـر ده سـاله (بـراى مـثـال ) بـایـد بـیـش از پـسـر ده سـاله بـه مـسـائل دینى خود آگاه باشد؛ پس به آموزش دینى بیشترى نیاز دارد.
۲ ـ استعداد علمى
بـراى پـرورش اسـتـعـداد عـلمـى کودک باید از هر وسیله و زمینه اى استفاده کرد و به جنبه هاى گـوناگون آن پرداخت . پدر و مادر باید به فرزندان خود فرصت دهند تا بارقه هاى خلاّقیت و سـازنـدگى را، پیش از آنکه به خاموشى گراید، در درون خود شعله ور سازند و به وسیله کـمـک فـکـرى و عـمـلى ، انـگـیـزه هـاى خلاّقیت را در آنها متبلور سازند. در این مبحث به دو جنبه از استعداد علمى کودکان اشاره مى کنیم :الف ـ پرورش استعداد حقیقت جویى
کـودکـان بـه تـنـاسـب سـن ، سـعـى دارنـد از حـقـایـق اشـیـا سـردرآورنـد. هـدایـت کـودک در مراحل مختلف سنّى و پاسخ صحیح به پرسشهاى حقیقت جویانه و به کار گرفتن قدرت تفکّر و قـوّه خلاّقیت و نوآورى وى ، در پرورش استعداد حقیقت جویى او بسیار مؤ ثّر است . امیر مؤ منان (ع ) در مورد ارزش تفکّر فرمود:(لا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ)
هیچ علمى مانند تفکّر نیست .
همچنین درباره مطلوب بودن علمى که آمیخته با دانش فطرى باشد، فرمود:(اَلْعـِلْمُ عـِلْمـانِ، عـِلْمٌ مـَطـْبـُوعٌ وَ عـِلْمٌ مـَسـْمـُوعٌ وَ لا یـَنـْفـَعُ الْمـَسـْمـُوعُ إِذا لَمْ یـَکـُنـِ الْمَطْبُوعُ)
علم دو گونه است : دانش فطرى (طبیعى ) و دانش اکتسابى ، اگر دانش فطرى نباشد، اکتسابى هم سود نمى دهد.ب ـ آموزشهاى علمى و مهارتهاى اجتماعى
از نـظـر اسـلام ، بـا تـوجـّه بـه شـرایـط سـنـّى و آمادگى ذهنى کودک ، آموزش او در زمینه هاى گوناگون توصیه و تاءکید شده است . امام صادق (ع ) فرمود:(اَلْغـُلامُ یـَلْعـَبُ سـَبْعَ سِنینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتابَ سَبْعَ سِنینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلالَ وَالْحَرامَ سَبْعَ سِنینَ)
کـودک تـا هـفـت سـالگـى بـازى کـنـد، هـفـت سـال دوم قـرآن بـیـامـوزد و هـفـت سال دیگر حلال و حرام را فراگیرد.
در زمـیـنـه آمـوزش عـلمـى کـودک ، اگر وى قادر به حفظ مطالب و دریافت آن از طریق ذهن نیست ، باید مسائل مورد نیاز را به رشته تحریر درآورد تا از آن در موقع مناسب بهره گیرد. امام حسن مجتبى (ع ) به فرزندان و برادر زادگانش فرمود:(اِنَّکـُمْ صِغارُ قَوْمٍ وَ یُوشَکُ اَنْ تَکُونُوا کِبارَ قَوْمٍ آخَرینَ، فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ اَنْ یَحْفَظَهُ فَلْیَکْتُبْهُ وَلْیَضَعْهُ فى بَیْتِهِ)
هـمـانـا شما (امروز) فرزندان گروهى هستید و امید مى رود که فردا رهبران و بزرگان گروهى دیـگـر (آیـنـدگـان ) بـاشـیـد، بنابراین ، دانش بیاموزید و هر کدام حافظه قوى ندارید، آن را بنویسید و نوشته ها را نگهدارى کنید.
یادگیرى مهارتهاى مختلف اجتماعى که در هر عصرى ضرورت خاص خود را دارد،امرى مهم تلقّى مـى شـود. بـه عـنـوان مـثـال سـوارکارى ، تیراندازى و شناگرى از ضروریات زندگى صدر اسلام بود و اسلام بدان اهمیّت ویژه اى مى داد و براى رونق دادن به آن ، برد و باخت را در آنها جایز مى داند. امیر مؤ منان (ع ) فرمود:(عَلِّمُوا اَوْلادَکُمُ السَّباحَهَ وَالرِّمایَهَ)
به فرزندانتان ، شنا و تیراندازى بیاموزید.
۳ ـ استعداد اخلاقى
بـراى رشـد شـخـصـیـت کـودک ، احـیـاى ارزشـهـاى اخـلاقـى ، عـادت دادن وى به خوبیها و دورى گـزیـدنـش از زشـتـیها، باید به پرورش استعدادهاى کودک اهمیت لازم داده شود. همچنین شایسته اسـت بـه کـودک تـفهیم گردد که اخلاق نیکو سبب سرافرازى و زندگى شرافتمندانه او خواهد شد، همان گونه که اخلاق زشت ، سرافکندگى و خوارى زندگى را در پى دارد.
از آنـجـا کـه تـاءثیر پذیرى کودک از رفتار پدر و مادر و محیط زندگى بسیار سریع و نقش آفرین است ، باید شیوه زندگى و آموزش اخلاقى او بگونه اى باشد که موجبات سعادت دنیا و آخرت وى تضمین گردد.
نـقـش پدر و مادر و محیط خانواده در پرورش اخلاقى کودکان بسیار مهم و اساسى است . در حقیقت باید پذیرفت که خانواده نخستین مدرسه و پدر و مادر مهمترین مربّیان اخلاقى کودکان هستند.
پـایـه هـاى اخلاقى و شخصیت انسان ، در خانه شکل مى گیرد؛ در حقیقت رفتار، شخصیت و خلق و خوى هر کودک انعکاس کاملى از رفتار پدر و مادر است . لبخند و ترشرویى ، مهربانى و بى مهرى ، وفا و بى وفایى ، صدق و کذب ، شرافت و جنایت ، عدالت و بى عدالتى و هرگونه گفتار و عملکرد پدر و مادر براى کودک آموزنده راه و رسم زندگى است .
بـه مـنـظـور پـرورش اخـلاقـى کودک باید آگاهیهاى لازم در اختیار او قرار داده شود. بخشى از آگـاهـیـهـا دربـاره اصـول مـعـاشـرت و بـراساس رعایت حقوق انسانها، احترام به آنها و مراعات عـدل و انـصاف است . بخشى دیگر در مورد فضایلى است که باید خود را بدان آراسته ساخت و ارزش صـفـات نـیـک را شـنـاخـت . قـسـمـتـى دیـگـر از اخـلاق مـربـوط بـه رعـایـت آداب ، رسوم و تـشـریـفاتى است که صحت آن مورد تاءیید قرار گرفته و افراد جامعه ، خود را به رعایت آن ملزم مى دانند: مثل آداب غذا، معاشرت ، آمد و شد، تعارف ؛ همچنین قسمتى دیگر نیز درباره صفات نـکـوهـیـده اى اسـت کـه مـوجبات گمراهى فرد و دیگران را فراهم مى آورد، مانند: ریا و تزویر، دروغ و نـفـاق ، کـینه و خصومت ، بدخواهى و حسادت ، تجاوز و حقارت ، انتقامجویى ، بى بند و بارى و غیره .
پـدر و مـادر وظـیـفـه دارنـد زمـیـنـه سـازى لازم در جـهـت پـایـبـنـدى فـرزنـدان بـه فـراگـیـرى اصـول و ضـوابـط اخـلاقـى را فـراهـم سـازنـد و در جـهـت تـقـویـت فضایل و سازندگى کودک گام بردارند.
ایـنـک بـه ذکـر بـعـضـى از مـهـمـتـریـن صـفـات اخـلاقـى کـه تـاثـیـر زیـادى در شکل گیرى و رشد شخصیت کودک دارد، مى پردازیم :
الف ـ راستگویى
از بـزرگـتـریـن وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش خصلت راستگویى کودک است . کـودک در نـخـسـتین روزهایى که لب به سخن مى گشاید، چیزى جز راست نمى گوید، بطورى کـه راسـتـگـویـى او ضـرب المـثـل شـده ، مـى گـویـنـد: (سـخن راست را باید از کودک شنید.) راسـتـگویى و کردار درست پدر و مادر در محیط خانواده به کودک مى آموزد که صداقت و راستى را پـیـشـه خـود سـازد و از دروغـگـویـى پـرهیز کند که نتیجه اى جز بدنامى و بى آبرویى و روسیاهى نخواهد داشت . پیامبر اسلام (ص ) فرمود:(اِیّاکَ وَالْکِذْبَ فَاِنَّهُ یُسَوِّدُ الْوَجْهَ)
از دروغگویى بپرهیز؛ زیرا دروغ باعث روسیاهى است .
کـودک از خـانـواده و اجتماع و از کسانى که در محیط زندگى او هستند، دروغ را مى آموزد. روزهاى نـخـست هنگامى که اراده مى کند دروغى ببافد، دچار لکنت زبان و آشفتگى و نابسامانى درون مى شـود، ولى بـتـدریـج بـر اثـر عـادت و تـمرین در این زمینه ، حرفه اى خواهد شد. پدر و مادر وظـیـفـه دارنـد عـوامـلى را کـه بـاعـث دروغـگـویـى کـودک مـى شـود از بـیـن بـبـرنـد. بـرخـى از عـوامـل و انـگیزه هاى دروغ عبارتند از: ترس از مجازات ، حسادت و رقابت ، انتقام ، کینه جویى ، خودخواهى ، تمایلات اجتماعى و سیاسى و اقتصادى ، خودنمایى ، شرم و حیا، ضعف و عجز، حفظ شـخـصـیـت ، جـلب نـظـر دیـگـران ، پـوشـانـدن لغـزش ، تخیّل و بازى کودکانه ، الگوى غلط، آزمون پدر و مادر و تشویق نادرست .
بـراى درمان و اصلاح صفت ناپسند دروغگویى در کودکان راه هایى ارائه شده ، از جمله : شناخت علل و انگیزه هاى دروغگویى ، آگاهى دادن نسبت به عواقب دروغ ، ایجاد محیط سالم و دورى جستن از بـدآمـوزیـها و الگوهاى فاسد، رعایت انصاف از طرف پدر و مادر در ملامت و سرزنش ، عفو و بـخـشـش ، مـحـدود کـردن تـوقّعات از کودکان ، ایمن کردن از مجازات و به وجود آوردن احساس و آرامـش و اطـمـیـنـان ، پـنـد و انـدرز و هشدار به کودک ، اعلام و تفهیم نارضایتى و دوست نداشتن دروغـگـو، ایـجـاد سـرگـرمـى و مـچ گـیـرى در مـوارد حـادّ و بـالا خره تنبیه و تهدید به اندازه ضرورت .
ب ـ شادابى و نشاط
شادابىِ کودک یکى از عوامل رشد و موفقیّت اوست . کودکى که شاداب است ، با آرامش و اطمینان خـاطر به کار و فعالیّت مى پردازد، دچار اضطراب و تشویش نمى شود و در اجتماع با خوش بینى و نشاط زندگى مى کند. بعکس ، افسردگان و کودکان محروم از شادابى ، همیشه خسته و فـرسوده به نظر مى رسند و در برابر مسؤ ولیتهاى فردى و اجتماعى ، ناتوان بوده و قادر نیستند به وظایف دینى و دنیایى خود عمل کنند. امام باقر(ع ) فرمود:(اَلْکَسَلُ یَضُرُّ بِالدّینِ وَالدُّنْیا)
کسالت براى دین و دنیاى انسان زیان آور است .
پـدر و مـادر وظـیـفـه دارنـد، محیط زندگى کودک را سرشار از شادى و طراوت کنند و براى این مـقـصـود مـى توان از عواملى مانند: مشارکت در امور خانواده و اجتماع ، گردش و تفریح در باغ و صـحـرا و کـوه و دشـت ، پـر کردن اوقات فراغت ، رفع نیازهاى کودک ، دید و بازدید فامیلى ، معاشرت و رفاقت سالم و غیره کمک گرفت .
سـیـره پـیـامـبـر اکـرم (ص ) در خـانواده این بود که همه روزه صبح دست محبت و نوازش بر سر فـرزنـدان خـود مـى کـشید و بدین وسیله ، موجبات شادمانى آنان را فراهم مى ساخت . آن حضرت درباره شادمان کردن کودک فرمود:(… مَنْ فَرَّحَهُ، فَرَّحَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ)
هر کس ، فرزندش را خوشحال کند، خداوند او را در قیامت شاد مى کند.
و نیز فرمود:(مـَنْ فـَرَّحَ ابـْنـَتـَهُ فـَکَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَهً مِنْ وُلْدِ اِسْماعیلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَیْنَ ابْنٍ فَکَاَنَّما بَکى مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ)
کـسـى کـه دخـتـر بـچـه خـود را شـادمـان کـنـد، گـویـا بـنـده اى از فـرزنـدان اسـمـاعـیـل را آزاد کـرده اسـت و آن کـس کـه دیـده پـسـر بـچـه خود را روشن کند (مسرورش سازد) مثل آن است که از خوف خداگریسته است .
براى حفظ شادابى و نشاط کودک ، باید عوامل از بین برنده شادابى را از میان برد. برخى از این عوامل عبارتند از:
ترسها، اخطارها، توبیخها، اضطراب ها، غم و اندوه ها.
مساءله طلاق ، متارکه ، اختلافات خانوادگى ، نزاعها و کشمکش هاى پدر و مادر.
خـسـتـگـى افـراطـى ، کـم خـوابـى ، بـیـخـوابـى ، دلواپـسـى ، بـیـمـارى ، تحمّل درد مداوم .
احـسـاس فـشـار و تـحـمـیـل در زنـدگـى ، بویژه تحمیلى که امنیت او را به خطر اندازد و آرامش روانى او را بر هم زند.
یـکـنـواخـتـى زنـدگـى و عـدم تـنـوّع کـه ضـمـن از بـیـن بـردن شـادابـى و نـشـاط بـر ملال خاطر مى افزاید.
عدم موفقیت مداوم در انجام کارها.
مـواجـه بـودن بـا فـقر و محرومیت غیر قابل علاج بگونه اى که کودک معنى و مفهوم فقر را لمس کند.
احساس بى پناهى هنگام درد و بیمارى و در موقعى که کودک نیاز به حمایت دارد.
ج ـ اعتماد به نفس
کـودک بـایـد بـه اتـّکاى توان و امکاناتش به انجام کارها بپردازد و با پرورش اراده و اعتماد به نفس ، عزّت و بزرگوارى خود را حفظ نموده ، با اطمینان و جراءت ، تصمیم گیرد.
پـدر و مـادر بـایـد مـقـدّمـات ایـجـاد اعـتـمـاد بـه نـفـس ـ از قـبـیـل آگـاه کردن کودک نسبت به تواناییهاى خود، و بر ملا نکردن عیبهایش و ایجاد برنامه در زندگى و نظم در امور ـ را براى کودک فراهم کنند.
آشـنـا سـازى کـودک بـا مـشکلات و سپردن مسؤ ولیت ، تشویق و تشجیع وى براى پیشروى به سوى انجام کار، تاءیید و تحسین کودک براى ارضاى غرور و سربلندى او و تکیه به دانایى و تـوانـایـى کـودک در تسلّط بر خود، از جمله راههاى ایجاد اعتماد به نفس در کودکان به شمار مى رود.
بـا اعـتـمـاد بـه نـفـس ، پـیـشـرفـت در امـور، سـریـعـتـر حاصل مى شود و آدمى براساس مسؤ ولیت فردى براى سعادت و خوشبختى خود انجام وظیفه مى کند و در حقیقت به مقدار اعتماد به نفس ، به فضیلت و ارزش دست مى یابد.
بـعـضـى گـفـتـه اند: (از سن چهار سالگى تا هفت سالگى بهترین دوران پرورش شخصیت و ایـجـاد اسـتـقـلال و اعـتـمـاد بـه نـفـس اسـت . کـودک در ایـن دوران تـمـایـل بـه اسـتـقـلال پـیـدا مـى کـنـد و خود را براى مواجهه با مشکلات آماده مى گرداند. بچه خـردسـال در عـیـن ایـنـکـه احـسـاس نـاتـوانـى مـى کـنـد و مـیـل دارد در پـنـاه نـیـروى بـرتـرى آرامـش یـابـد و بـه او تـعـلق داشـتـه بـاشـد، امـا تمایل به استقلال نیز در باطن ذاتش نهفته است .)
از ایـن رو، پـدر و مـادر بـایـد کـودکـان را بـه سـوى اسـتـقلال و به خود تکیه کردن سوق دهند و استعداد اعتماد به نفس آنان را شکوفا سازند. آنان مـى تـوانـنـد از طـریـق سـپـردن مـسـؤ ولیت به کودک ، و درگیر کردن او با بعضى از مشکلات فـردى ، اعتماد به نفس او را تقویت کنند و بدین گونه به او بیاموزند که چگونه با مشکلات ، دست و پنجه نرم کند و براى رسیدن به موفقیّت تلاش نماید. امام کاظم (ع ) فرمود:(یُسْتَحَبُّ غَرامَهُ الْغُلامِ فى صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیماً فى کِبَرِهِ)
کودک بهتر است در کودکى سختى ببیند تا در بزرگسالى بردبار شود.