درسی از یک آیه همانگونه که جامعه باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، خانواده هم به عنوان یک واحد کوچک اجتماعی نمیتواند دو یا چند رهبر داشته باشد. اساساً در انجام هر کاری برای دور ماندن از هرج و مرج باید یک نفر مدیر باشد و سایرین از او پیروی کنند. هرچند ممکن است هر فردی که مسئولیت به او سپرده میشود دچار غرور و اشتباهاتی هم باشد، اما مجموعه بی مسنول بسیار زیانبارتر از صدمات مدیر نالایق است. تصور خانوادهای که هریک از اعضای آن به راه خود میروند و کسی به حرف سایرین توجه نمیکند و مسئولیتی در قبال زندگی وجود ندارد، حتی وجود این خانواده را بیمعنی جلوه میدهد! در اینجا مهمترین مسئله این است که چه کسی باید این مسئولیت را بر دوش بگیرد؟ شرایط مدیر یا سرپرست خانواده کیست؟
آیه شریفه ۳۴سوره نساء در اینباره بیان روشنی دارد:
الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض
فراز اول آیه شریفه اشاره به حکمی با توجه به ویژگیها و تفاوتهای زن و مرد دارد. از آنجا که در نوع مردان روحیه تفکر و تعقل، بر عواطف و احساسات آنها غلبه دارد، و به عبارتی وجهه غالب شخصیت مرد تعقل اوست؛ و در زنان عکس این مطلب صادق است. یعنی عواطف و احساسات شدید آنها نسبت به عقل و تفکر آنان برجستگی بیشتری دارد. و از طرفی مردان از لحاظ جسمی، و بر حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و سخت دارند، و همچنین آنان عهدهدار تأمین مخارج زندگی هستند، لذا خداوند فرموده است که مردان بر زنان، قیمومیت و سرپرستی داشته باشند.مرد، با داشتن قوه تفکر و نیروی بدنی بالاتر میتواند از حریم خانواده دفاع کند، به علاوه تعهدی که او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و پرداخته مهر و تامین زندگی آبرومندانه همسر و فرزندان دارد این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی را بر عهده گیرد. این حکم در نظام خانواده قطعی است، ولی بعضی به دلیل عمومیت تعلیل، آن را اعم از خانواده دانسته و به همه نظامات اجتماعی تعمیم داده و ولایت را خاص مردان می دانند.
البته باید توجه داشت که این قیمومیت نوع مردان بر زنان در اجتماع بشری تنها مربوط میشود به مسائل عامهای که زنان و مردان هر دو در آن جهت مشترکند. مثل قضاوت، حکومت، جنگ و… ، بدون این که بر استقلال زن در اراده شخصی و عمل فردی او خدشهای وارد شود.بنابراین، قیمومیت مرد بر زن به معنای سلب آزادی اراده زن و منع او از تصرف در اموال، و همچنین سلب استقلال از زن، در حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از منافعش نیست.
البته شایسته ذکر است که سیره نبوی(ص) هم بر این بوده که امور اجتماعی و کارهایی که نیاز به تعقل جدی تر و قوت و قدرت بیشتری داشته، مانند قضا، جنگ، حکومت و… را به مردان میسپردند، و از سپردن آنها به زنان نهی میفرمودند؛ ولی از واگذاری کارهایی که دخالت عواطف در آنها منافاتی با کارایی عمل ندارد، مانند تعلیم و تعلم همه رشته های علوم و فنون، کسب و کار، تربیت، پزشکی و … نهی نمیفرمودند.
این برداشت با روایات متعدد معصومین تأیید می شود، و همانطور که میبینید، برداشتی از فضای کلی آیه نیست، بلکه التزام به مفاد جزئی آیات قرآن و تعمیم آن برای همه اعصار است. ۱
البته ناگفته نماند قیمومیت و برتری مردان در این زمینه، نشانه کمال و تقرب الی الله نیست، بلکه تنها اشاره به حق و وظیفه مدیریت و مسئولیت اجرایی آنان دارد.
بنابراین سپردن این وظیفه به مردان نه موجب برتری شخصیت انسانی آنان و نه امتیازشان در جهات دیگر است. زیرا برتر بودن به تقوا او پرهیزگاری بستگی دارد . از نگاه دیگری میتوان گفت: اینکه مرد سرپرست خانواده است یک علت طبیعی محض است و نه قرارداد و اجبار. این علت طبیعی نتیجه همان مقاومتی که غالب مردان در مقابل موانع و عوامل مزاحم و رویدادهای خشن و سخت دارند و آمادگی بیشتری در گرداندن گردونه اقتصاد واجتماع دارند. از طرفی محدودیت هایی که زن در دوران قاعگی و چه در دوران شیردهی دارد، معمولاً مانع انجام مسئولیتهایی است که از سرپرست انتظار میرود. بنابراین مرد در این نهاد واسطه انتقال مزایای زندگی اجتماعی به درون خانواده است و زن ملزم به پذیرش موجودیت مرد در تشکل خانواده با تمام آگاهی و صمیمیت است.
اسلام آزادی زنان را در بسیاری از مسائل امضا کرده و استقلال آنها را در امور مخصوص به خود و نیز در اداره ملک و اموال، در امور تجاری و تعلیم و تعلّم، پرستاری بیماران و… معتبر دانسته، در عین حال زعامت و منصب قضا را به زنان نسپرده و از آنان برای جنگیدن دعوت نکرده و در شؤون خانوادگی و مسائلی که مربوط به حقوق شوهر میشود قیومت همسر را لازم دانسته است. ممکن است این سؤال پیش اید که راه جلوگیری ومقابله با خودخواهی سرپرست خانواده چیست؟ و اعضای خانواده چگونه میتوانند مطمئن شوند او مانع رشد و دستیابی سایرین به حقوق شرعی آنها نمیشود؟
اسلام در عین واگذاری سرپرستی به مرد، حقوق و وظایف متقابلی برای زن و شوهر و فرزندان در نظر گرفته که تعهد به آن ضامن عدالت و رشد مادی و معنوی خانواده است. بررسی و طرح دقیق موارد حقوق خانواده مجال بزرگتری میطلبد اما در اینچا به برخی از مهمترین آن اشاره میشود.حقوق زن: تامین زندگی، رفتار نیکواولین و مهمترین وظیفه مرد در برابر خانوادهاش با نفقه و تامین زندگی خانواده روشن میشود. گشادهرویی، تحمل مشکلات، در نظر گرفتن مصلحت خانواده در تصمیمگیری و توضیح و حل مسائل با مهربانی، از وظایف مرد است. دقت در برخی روایات این وظایف را بیشتر تبیین میکند:
« حق زن بر مردش این است که خرج خوراک و پوشاک او را بدهد و برای او روی ترش نکند.» ۲
« مرد در میان خانوادهاش سه چیز را باید مراعات کند: معارشت نیکو ،گشاده دستی به اندازه، غیرت ورزیدن به نگهبانی کردن» ۳حقوق مرد: اطاعت زن، پاسداری زن از عفت خویش و مال همسر در غیاب اوزن نیز وظایف مهمی در برابر خانواده و همسر خود دارد. عدم مخالفت و رعایت سلامت روانی و اخلاقی خانواده و توجیه فرزندان به اهمیت نقش پدر از وظایفی است که همسر باید انجام دهد. وظیفه دیگر زن تمکین همسر است. یکی از زمینههای عفاف و سلامت جامعه تامین نیاز جنسی همسر است که با آن بسیاری از مفاسد اجتماعی از بین میرود. امام باقر(ع) در جواب زنی که از حقوق شوهر سوال میکرد، فرمودند:
از حقوق مرد این است که از شوهر اطاعت و مخالفت او را نکند و از مال شوهر جز با اجازه او حتی صدقه ندهد و در امر همبستری تمکین کند. ۴
بنابراین وظیفه زن در مقابل همسرش پاسداری از عفت خویش و ناموس اوست و اینکه خود را به مردان دیگر عرضه نکند و دیگران را به خود راه ندهد و وظیفه مهم تر و اساسی تر او اطاعت و تواضع در امر زناشویی است. اگر زنان و مردان به وظایف و حقوقی همدیگر عنایت داشته باشند چنین خانواده هایی به سوی پاکی و اهداف والایش خواهد رفت.
۱) نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۷۸. البرهان، ج ۱، ص ۳۶۷.
۲) بحار الانوار، ج ۱۰۳، صفحه ۲۵۴.
۳) بحار الانوار، ج ۷۸، صفحه ۲۳۶.
۴) وسائل الشیعه، ج ۱۴، صفحه ۱۲۱.