مصلی پایین خیابان
این بنا درقسمت شرقی شهر مشهد در حاشیه بلوارمصلی واقع شده و تاریخ بنیان آن۱۰۸۷ه.ق است.
آستان مقدسه امام زاده یحیی(ع)
تصویر موجود نیست آستان مقدسه امام زاده یحیی(ع) این بقعه متبرکه درجاده مشهد – سرخس به فاصله ۵۵ کیلومتری ازشهر مشهد و یک کیلومتری ازروستای میامی قرارگرفته است.وی ازفرزندان ونوادگان امام زین العابدین(ع) است.
گنبد سبز
گنبد سبز که نامش را از رنگِ گنبد خود گرفته، بنایى متعلق به دوره صفوى و مقبره یکى دیگر از عرفاى شیعه مذهب ذَهبیه در شهر مشهد است.
گنبد سبز اکنون در قلب شهر و مجاور ارگ سابق در خیابان آخوند خراسانى ( خاکى پیشین ) قرار دارد اما قبلاً در حاشیه جنوب غربى شهر و مجاور باره در کنار گورستانى به نام « میرهوا » ( میرهما ) واقع بوده است. این بنا داراى گنبدى فیروزه اى رنگِ متمایل به سبز، چهار ایوان و هشت ضلع مىباشد و در سالهاى اخیر توسط سازمان میراث فرهنگى مرمّت شده است. در زیر گنبد بنا کتیبه اى به خط ثلث وجود دارد که در پایان آن تاریخ ۱۰۵۸ قمرى نوشته شده است.
بنابراین گنبد سبز در زمان شاه عباس دوم صفوى ( ۱۰۵۲ ـ ۱۰۷۷ ق ) ساخته و یا تکمیل و تزیین شده است. بر روى گور داخل بنا لوحه اى سنگى نیز وجود داشته که هر چند شکسته اما این بیت در آن قابل قرائت است:
سال تاریخ ایـن خجسته بنا بیت معمور قلب مؤمن دان
مصرع دوم بدون محاسبه کلمه « دان » برابر با ۱۰۳۶ قمرى، و با آن ۱۰۹۱ مىشود، که سال اول همزمان با سلطنت شاه عباس اول ( ۹۹۶ ـ ۱۰۳۸ ) و سال دوم منطبق با زمان سلطنت شاه سلیمان صفوى ( ۱۰۷۷ ـ ۱۱۰۵ ) است. بنابراین گنبد سبز احتمالاً در سال ۱۰۳۶ ساخته و در سالهاى ۱۰۵۵ تا ۱۰۵۸ تکمیل و تزیین شده است در زمان قاجاریه بعضى از مردم مشهد اعتقاد داشته اند که فرد مدفون در گنبد سبز « شیخ مؤمن » نام داشته و در سال ۹۰۴ فوت کرده است(۳۹).
گرچه در قرن حاضر بعضى وى را محمد على مؤذن از شیوخ ذهبیه دانسته اند، (۴۰) اما فرد مدفون در گنبد سبز را عموماً به نام « شیخ محمد مؤمن عارف استرآبادى » مىشناسند(۴۱). این مقبره مورد توجه و زیارت مردم محلى مشهد، خصوصاً پیروان تصوف و عرفان است، موقوفاتى هم دارد که زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه ناحیه یک مشهد اداره مىشود.
خواجه ربیع
ربیع ابن خُثَیم، مشهور به خواجه ربیع، از طایفه بنىاسد و ساکن کوفه، از زمره زهّاد هشتگانه صدر اسلام و تابعین ( کسانى که صحابه پیامبر را درک کرده اند ) همچنین از یاران و سرداران حضرت على علیه السلام بوده است. وى ضمن ارادت به حضرت على علیه السلام ظاهراً از خویشان معاویه بن ابوسفیان هم بوده است، بنابراین در سالهاى پایانى خلافت حضرت على علیه السلام و بروز اختلاف میان ایشان و معاویه، به قصد انزوا و دورى از نزاع طرفین عراق را به قصد ایران و خراسان ترک کرده است. او در سالهاى پایانى عمر ساکن شهر نوغان ( مرکز ولایت توس در آن زمان ) شده، و بالاخره در سال ۶۳ قمرى یا به روایتى ضعیف در سال ۶۱ درگذشته و در یک فرسنگى شمال نوغان، که اینک مزار اوست، مدفون شده است(۱).
با توجه به زمان درگذشت خواجه، وى از زمره قدیمىترین رجال مدفون در پیرامون شهر کنونى مشهد است. مدفن او طى چهارده قرن گذشته همواره محلى شناخته شده و محترم و زیارتگاه عموم مسلمانان، اعم از شیعه و سنى بوده است.
مشهور است که حضرت رضا علیه السلام هنگام سفر به خراسان در سالهاى ۲۰۰ تا ۲۰۳ قمرى قبر خواجه را زیارت کرده است(۲). در سال ۹۱۵ قمرى هم که شیبک خانِ اُزبَک ( سنّى مذهب ) پس از برانداختن تیموریان و تصرف هرات عازم مشهد شد مزار خواجه را که « بر یک فرسخى مشهد مقدس » قرار داشت زیارت کرد. شاه عباس صفوى نیز در اوایل سده یازده قمرى با توصیه و مشورت شیخ بهایى دستور احداث مقبره اى با شکوه براى خواجه را صادر کرد. اساس بناى فعلى مقبره خواجه ربیع همان است که در سالهاى ۱۰۲۶ تا ۱۰۳۱ قمرى به اَمر شاه عباس و با سرپرستى یکى از سادات رضوى مشهد به نام « میرزا اُلغ » احداث شده است(۳). دو کتیبه زیبا با تاریخهاى ۱۰۲۶ و ۱۰۳۱ قمرى در داخل گنبد و ساقه خارجى آن به خط علیرضا عبّاسى سالهاى احداث و تزیین بنا را مىنمایاند.
مقبره خواجه ربیع بناى با شکوه و زیبایى واقع در باغى وسیع و مصفّا بر کناره راست کشف رود در حاشیه شمالى شهر مشهد است. مقبره داراى گنبدى به ارتفاع ۱۸ متر با ساقه اى بلند بر روى بنایى چهار ایوانى است که در بیرون هشت ضلعى مىنماید. گنبد بنا دو پوششه و پوشیده از کاشىهاى زیباى فیروزه اى است. درون بنا هم مزیّن به نقاشىهاى طلایى رنگ و اُخرایى چشم نواز است.
مقبره خواجه که به « خواجه ربیع » شهرت دارد در انتهاى خیابانى به همین نام واقع و پس از حرم حضرت رضا علیه السلام از زمره پر زائر ترین زیارتگاهاى شهر مشهد است.
روستایى که باغ آرامگاه خواجه در آن واقع شده « حسین آباد خواجه ربیع » نام دارد و از جمله موقوفات مزار خواجه مىباشد. اداره باغ و مزار خواجه ربیع در قرن اخیر بر عهده آستان قدس رضوى است، در حالى که پیش از آن متولى خاص داشته است. در وقف نامه قابل تأملى که از مدرسه پریزاد مشهد با تاریخ ۸۲۳ قمرى باقى است، بانى آن مدرسه ( پریزاد خانم ) از اعقاب خواجه ربیع معرفى شده است(۴). باغ خواجه ربیع یکى از قبرستانهاى مهم شهر مشهد مىباشد. جدّ قاجارها ( فتحعلى خان ) نیز که در سال ۱۱۳۹ قمرى توسط نادرقلى افشار در همان باغ کشته شده(۵) در زیر گنبد مقبره خواجه مدفون است، بدین سبب در دوره قاجاریه توجّه ویژه اى به این مزار مىشده است.
قبر سبز
مقبره یکى از اعقاب و ذرارى امام سجاد علیه السلام به نام سید فخرالدین، مشهور به قبر سبز، واقع در شمال حرم حضرت رضا علیه السلام از زمره قدیمىترین مقابر ساداتِ شهر مشهد است. مقبره اصلاً در قبرستان قدیمى غسلگاه پیشین و قتلگاه بعدى قرار داشته و پس از تسطیح قبرستان قتلگاه و تبدیل بخشى از آن به « باغ رضوان » در ضلع شمالى این باغ واقع شده است. ضمن توسعه حریم حرم حضرت رضا در سالهاى پس از انقلاب اسلامى که باغ رضوان تخریب شده، مقبره سید فخرالدین باقى مانده و بناى جدیدى بر روى آن احداث گردیده، که اکنون در حاشیه بازارچه حاج آقاجان قرار دارد و زیارتگاه عموم زائرانى است که در آن حدود سکنى یا رفت و آمد دارند. مقبره سید فخرالدین سنگ قبر سبز رنگ اصیلى ( به ابعاد تقریبى ۳ متر طول، ۷۰ سانتیمتر عرض و ۴۰ سانتیمتر ارتفاع ) دارد که زمان درگذشت و نام و نسب وى تا حضرت سجاد علیه السلام بر روى آن حک شده است. بنابر متن سنگ قبر، نسب وى با هجده واسطه به امام زین العابدین علیه السلام مىرسد و در سال ۶۷۱ قمرى درگذشته است.
مقبره سید فخرالدین در زمان افشاریه به « مزار میر » هم شهرت داشته و محلى شناخته شده و محترم براى اهالى مشهد بوده است. بدین سبب علیشاه افشار ( برادر زاده و جانشین نادرشاه ) در زمان سلطنت کوتاه مدت خود ( ۱۱۶۰ ـ ۱۱۶۲ ق ) در جوار آن براى خویش مقبره اى معتبر ساخته و املاک مهمى را وقف بر نگهدارى بناى قبر خود کرده است. در وقف نامه مورخ ۱۱۶۱ قمرى علیشاه درباره محل قبر واقف آمده است: « مقبره رفیعه که واقع است در سر مزار میر ».
گویا در زمان تألیف کتاب مطلع الشمس، اطلاعات مربوط به این مقبره با گنبد خشتى مخلوط شده و از قلم افتاده است؛ چون در معرفى فرد مدفون در گنبد خشتى که بنا بر سنگ قبر آن از نسل هجدهم امام موسى الکاظم علیه السلام است نوشته شده: نسبش با هجده واسطه به امام سجاد مىرسد!(۲۰)
قبر سبز یا مقبره سید فخرالدین توسط یکى از افراد محلى اما زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه ناحیه یک مشهد اداره مىشود و زیارت و بازدید از آن همه وقت مقدور است.
گُنبد خشتى
مقبره اى است متعلق به یکى از نُقَباى سادات موسوى شهر مشهد و از اعقاب و ذُرارى امام موسى بن جعفر علیه السلام به نام « امیر سلطان غیاث الدین محمد بن امیر طاهر موسوى » که در فاصله تقریباً پانصد مترى شمال حرم حضرت رضا علیه السلام واقع است و از زیارتگاههاى مهم این شهر مىباشد. این بنا که ظاهراً در آغاز داراى گنبدى خشت پوش بوده به « گنبد خشتى » شهرت یافته است. گنبد خشتى در کوچه اى با همین نام در ابتداى خیابان طبرسى واقع است. امیر غیاث الدین در سال ۸۳۲ قمرى درگذشته است. نام و نسب و زمان فوت وى بر روى سنگ قبر تاریخى و نفیس او کتیبه شده و اجدادش را تا حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و پس از آن تا حضرت على علیه السلام برشمرده اند.
چون نام اجداد غیاث الدین محمد در منابع تاریخى معتبر نیز ذکر شده(۲۱)، در صحّت نسبِ وى تردید نیست. نیاکان او از قرن ششم تا نهم قمرى اداره کننده اصلى حرم حضرت رضا علیه السلام بوده و در آبادانى آن کوشیده اند. اخلاف خاندان ایشان نیز تا زمان صفویه ( قرون دهم و یازدهم قمرى ) از زمره نقباى سادات و بزرگان شهر مشهد بوده اند.
مقبره مشهور به گنبد خشتى احتمالاً همزمان با درگذشت سلطان محمد احداث شده و متعلق به دوره تیمورى است. بنا شامل یک سرداب، چهار طاقىیى چهار ایوانه بر روى سرداب و یک گنبد ساقه دار بر فراز آن است که ارتفاع گنبد از کف زمین تا نوک آن ۹/۱۴ متر مىباشد. کل بنا از آجر و گچ ساخته شده و گنبد آن دو پوششه است. داخل بنا مزیّن به مُقَرنَسهاى گچى بسیار زیباست. دورادور زیر گنبد و اطراف چهار ایوان هم مزیّن به آیاتى از سوره هاى مُلک و واقعه به خط زیباى محقق و ثلث است. در دوره قاجار به سبب دودگرفتگى داخل بنا آن را به نوعى دیگر تزیین کرده اند، اما در سال ۱۳۸۰ تزیینات مزبور بازپیرایى شد و نقوش و کتیبه هاى اصلى آن تثبیت و احیا گردید.
گنبد خشتى بازدید کنندگان فراوانى از سراسر ایران و حتى کشورهاى همجوار دارد. هیأت امنایى از معتمدان محلى زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه خراسان آن را راه مىبرند و از محل نذورش به اداره آن مىپردازند. درباره گنبد خشتى در بعضى منابع اطلاعات نادرستى درج شده است(۲۲). متقابلاً منابع دیگرى به درستى آن را معرفى کرده اند. راقم مشهدى در سال ۱۲۹۴ قمرى با توجه به کتیبه سنگ قبر غیاث الدین محمد مقبره وى و اجدادش را چنین وصف کرده است:
این حریمى را که از روى شرف روح الامین
پاسبان آسـا همى بر درگهش سـاید جبین…
هیچ مىدانى چـرا خیل سخن سنجـان همى
یکزبـان گویند کامد خوشـتر از خُلد بَریـن
زانکه گنـج نور احمد اندر آن باشـد نهـان
زانکه کَنـزِ نسل حیدر انـدر آن آمد دفیـن
دُرِّ دریـاى سیـادت آن که نـام نـامى اش
آمده سلطـان محمـد در خبـرهـاى متیـن
وانکه باب وى امیر بـى قـرین طاهـر بُوَد
کو بُدى محمود شـه را نیز فرزند مهیـن…
نیز مىبـاشد محمد ابـن قـاسم بـى سخن
وانگهى حمزه است فرزند امـام هفتمین(۲۳)
قبر میر ( میر على آمویه )
زیارتگاهى مشهور به « قبر میر » که در گورستانى واقع در شرق محله قدیمى نوغان قرار داشته، در اوایل قرن حاضر خورشیدى تسطیح و تبدیل به فضایى آموزشى به نام « مدرسه قبر میر » شده است. مدرسه مزبور اکنون به صورت انبارى در آمده و در اختیار آموزش و پرورش خراسان است.
قبرمیر که مدفن فرد نسبتاً ناشناخته اى به نام « میر على آمویه » بوده، دست کم از سده دهم هجرى قمرى در شهر مشهد شهرت داشته است. در حدود سال ۹۴۰ هجرى قمرى که بارویى براى شهر توسط شاه تهماسب صفوى احداث گردیده، چون یکى از دروازه ها در جوار قبر میر قرار گرفته به نام « دروازه میر على آمویه » خوانده شده است. این دروازه در شمال شرق شهر میان دو دروازه شمالى نوغان و جنوبىِ عیدگاه واقع بوده است. در سده دهم که هنوز خیابان مشهد و دو دروازه بالا خیابان و پایین خیابان توسط شاه عباس احداث نشده بود، راه سرخس از دروازه میرعلى آمویه آغاز مىشد، چنان که در سال ۱۰۰۶ قمرى که ازبکها پس از تصرف دهساله مشهد در صدد ترک این شهر بر آمدند از « دروازه میر على آمویه بیرون رفتند و به راه سرخس روانه شدند »(۳۳).
در همان سالهاى اولیه قرن یازده قمرى مؤلف کتاب تذکره هفت اقلیم ضمن معرفى شهر مشهد تنها از مزار میر على آمویه به عنوان زیارتگاهى مهم یاد کرده و نوشته است: « در جوار شهر، مزار فیض آثار میرعلى آموست، که هر کس در آن مرقد سوگند به دروغ خورد هلاک گردد »(۳۴). در سالهاى پایانى قرن دوازدهم ( دوره افشارى ) از قبر میر با عنوان « مشهد میر » هم یاد مىکرده اند، با این توصیف که « یک میدان اسب » با اصل شهر فاصله داشته است.
چون دروازه میر على آمویه محل حمل اقوام مهاجمِ اُزبک و ترکمان و افغان بوده، در زمان قاجاریه آن را مسدود کرده و مردم اعتقاد داشته اند که هرگاه این دروازه گشوده شود فتنه اى در شهر درمىگیرد! مردم مشهد این دروازه را « دروازه میرعلیمون » تلفظ مىکردند و هنوز افراد مسنِّ محله نوغان محل دقیق آن را مىشناسند(۳۵). چون قبر میر و گورستان مجاور آن محلى محترم بوده، در قرون گذشته بزرگان دیگرى از اهالى مشهد نیز در همان محل دفن شده اند.