آیا فراموشی بیماری است؟

آيا فراموشي بيماري است؟

واژه فراموشی برای همه ما واژه آشنایی است. شاید برای همه شما پیش آمده باشد که گاهی در جلسه امتحان، ازآنچه خوانده اید، چیزی به خاطر نیاوردهاید، نشانی دوست تان را فراموش کردهاید، شماره تلفنی را به یاد نیاورده اید، یا نام فرد آشنایی را که بارها او را دیده اید، یادتان رفته و خطرناکتر از همه، روز تولد همسرتان را فراموش کرده اید!

دکتر فربد فدایی، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، درباره فراموشی، علل و راهحل آن توضیح می دهند:

آقای دکتر! فراموشی بیماری است؟
خوشبختانه اکثر مواردی که بهعنوان فراموشی مطرح می شوند، جنبه بهنجار دارد و طبیعی هستند. برای نمونه، مواردی که در مقدمه بحث ذکر کردید، عموما طبیعی است، البته به شرط آنکه جنبه همیشگی نداشته باشد. اما مواردی نیز وجود دارد که حکایت از یک بیماری عمده میکند. بیماری آلزایمر از آن جمله است. به هر حال فراموشی یک نشانه است که باید به دنبال علت آن رفت و این موضوع درباره فراموشی های عادی زندگی هم صدق میکند.
به نظرم خیلی بدیه ی است که ما بعضی چیزها را بدون هیچ علتی به یاد نیاوریم.
خیر، موضوع به این سادگیها نیست. البته احتیاطا باید بگویم توضیح من همه موارد مشابه را شامل نمیشود، اما دستکم برخی از آنها را تبیین میکند.

مثلا مردی که سعی ما کند تاریخ ازدواجش را به یاد داشته باشد و هدیه ای به همسرش بدهد، آن را فراموش میکند و زمانی که شب دیر وقت به خانه بازمیگردد و زنش را منتظر میبیند، از این فراموشی غیرارادی خویش واقعا شرمنده میشود. این موضوع تحت عنوان “واپسزنی” در مبحث ساز و کارهای دفاعی روانی قابل ذکر است. این امر ناشی از تمایل ناخودآگاه فرد برای فراموش کردن موضوعی است که در واقع نمی خواهد آن را فراموش کند.

فراموشی در جلسه امتحان چه طور توجیه میشود؟
گاهی فرد مطلبی را به طور سطحی و بدون توجه به محتوای آن به یاد سپرده است که در واقع همان یادگیری طوطی وار است. در این حالت یادآوری مشکل است، اما در صورتی که راهنمایی شود، مطلب را تا حدودی به یاد میآورد. این حالتی است که برخی دانشجویان با آن به خوبی آشنا هستند، بنابراین پرسشهای چند گزینه ای (تستی) را به پرسشهای تشریحی ترجیح میدهند.

راجع به امتحان گفتید، بنابراین این را هم بپرسم که بعضی وقتها دانش آموز به معلم میگوید پاسخ سوال سرزبانم است، اما نمیتوانم بگویم! آیا این موضوع توجیهی دارد؟

بله، این موضوع توجیه علمی دارد. در واقع دانش آموز مطلب را میداند، اما به علت اضطراب، کارکرد مراکز تکلمی اش به نوعی مهار میشود، طوری که نمیتواند معلومات خود را به صورت کلامی بیان کند. در این موارد معلم میتواند با رفع اضطراب و تنش در دانشآموز به او کمک کند تا جواب دهد.

از فراموشیهای طبیعی، دیگر چه نمونه هایی وجود دارد؟

گاهی موضوعی را به یاد نمی آوریم، چون در زمان دیدن یا شنیدن آن، توجه و تمرکز لازم را نداشته ایم، مثلا هنگامی که به شدت نگران بیماری عزیزی بوده ایم و همکارمان راجع به یک موضوع مطالب جالبی را گفته است که بعدها آن مطلب را به یاد نمی آوریم. بهتر است این حالت را حواسپرستی بنامیم.

هنگامی که فرد، افسرده یا مضطرب است، چون از توجه و تمرکز او کاسته میشود، در به خاطر سپردن مطالب، اختلال روی میدهد و بعدها نیز نمی تواند آنها را به یاد آورد. لذا مشکل مربوط به یادآوری مطلب نیست.

در شوخی ها و فیلمها راجع به حواسپرتی استادان و دانشمندان زیاد میشنویم و میبینیم. آیا واقعا دانشمندان حواسپرت و کم حافظه اند؟

ابدا اینطور نیست، بلکه امکان دارد که یک دانشمند یا هنرمند تا حدی در یک موضوع علمی یا هنری مستغرق شود که توجه ی به مسایل محیطی و حاشیه ای نداشته باشد و آنها را به یاد نیاورد. البته گاهی هم این شوخی ها با دانشمندان و استادان، نوعی ساز و کار دفاعی روانی از سوی شاگردان سابق آنها میتواند باشد که با فرافکنی، حواسپرتی و بی توجه ی خود را در امتحانها به استاد نسبت می دهند!

آیا میتوانیم بگوییم فراموشی های عادی ناشی از کمکاری دستگاه عصبی است؟

در مورد حواسپرتیها این موضوع صحیح است، اما درباره فراموشی هایی با زمینه ناخودآگاه عکس این مطلب صدق میکند، به این نحو که در برخی فراموشی ها، دستگاه عصبی انرژی صرف میکند تا موضوعی که جنبه ناخوشایند دارد به ذهن فرد نرسد تا او از اضطراب مصون بماند. این امر ناشی از تمایل ناخودآگاه فرد برای فراموش کردن موضوعی است که در واقع نمی خواهد آن را انجام دهد، مثلا فراموش کردن تاریخ امتحانی که برای آن آمادگی ندارید. در اینگونه فراموشی ها سلول های عصبی سالم هستند و ضایعه عضوی وجود ندارد.

آیا میتوانیم نتیجه بگیریم هر فراموشی که در آن بافت مغزی سالم باشد، جنبه بهنجار دارد؟

نمیتوان به این صورت نتیجه گیری کرد، زیرا در برخی از شدیدترین نابسامانی های روانی با فراموشی هایی روبرو میشویم که در آنها گرچه بافت مغز سالم است، ولی بر کل زندگی فرد تاثیر میگذارد. مثلا فردی که در اثر فشارهای روانی شدید ناشی از مسایل اجتماعی (مانند ورشکستگی) یا روابط بین فردی (مانند اختلاف شدید با همسر) دچار وضعیت به ظاهر لاینحلی شده است، امکان دارد به طور ناگهانی هویت خود را از یاد ببرد، از شهری به شهری دیگر سفر کند، با نام جدید زندگی را آغاز کند و حتی همسر جدیدی برگزیند، در حالی که از فراموشی خویش مطلقا آگاه نیست. این فرد چند هفته، چند ماه یا حتی چند سال بعد ناگهان به خود می آید و مانند اینکه هیچ اتفاقی بعد از فراموشی او رخ نداده باشد، میخواهد زندگی قبلی خود را ادامه دهد، در حالی که از زندگی جدید خود چیزی به یاد نمی آورد و حتی همسر و آشنایان تازه خود را به صورت افرادی ناآشنا می بیند.

یعنی خاطرات زندگی چند ماه گذشته او به کلی از بین میرود؟

خاطرات زندگی جدید به کلی محو نمی شود، بلکه از دسترس ضمیر خودآگاه او دور شده و در ضمیر ناخودآگاه وی جای می گیرد. این حالت به علت سازوکار دفاعی- روانی تجزیه ای روی میدهد. فراموشی تجزی های، اختلال هویت تجزیهای و خواب گردی نیز تحت تاثیر همین سازوکار دفاعی روانی است، یعنی بین بخشهایی از خودآگاهی تجزیه روی داده است.

این خاطرات به ظاهر فراموش شده، به وسیله هیپنوتیزم قابل دستیابی است. در “اختلال هویت تجزی های” که تحت عنوان “شخصیت چندگانه” معروف است، جنبه های متفاوت شخصیت یک فرد هر چند مدت یک بار، به طور ناگهانی بر تمام روان او مسلط می شود، طوری که گویا ما با دو فرد کاملا متفاوت روبرو هستیم که نام ها، رفتارها، خاطرات و حتی گاهی لهجه و نمره عینک متفاوتی دارند و از وجود یکدیگر نیز آگاه نیستند.

گفتید در تعدادی از فراموشی ها که تا کنون ذکر شد بافت مغزی سالم است. در چه نوع فراموشی هایی بافت مغزی دچار ضایعه است؟

تعدادی از فراموشی ها علل مغزی دارند که ناشی از تاثیر عوامل شیمیایی، فیزیکی، مکانیکی و تخریب مغز است، مثلا، مستی ناشی از الکل موجب میشود فرد کارهایی را که در حال مستی انجام داده است، بعدها به یاد نیاورد. در واقع الکل به عنوان یک ماده شیمیایی، در فرآیند شکل گیری حافظه اثر تخریبی به جای میگذارد. حشیش و ال.اس.دی همچنین وضعیتی را ایجاد میکنند.

الکل، چه اثرات مخرب دیگری روی حافظه دارد؟
مصرف طولانی مدت الکل، سبب “نشانگان کورساکف” میشود که علامت عمده ی آن، فراموش کردن بخش های عمدهای از رویدادهای زندگی است، به نحوی که فرد به شکل ندانسته برای پوشاندن این بخشهای خالی، متوسل به افسانه پردازی میشود و هر بار که خاطرهای از گذشته را تعریف میکند داستان جدیدی را نقل میکند (زیرا داستان قبلی را فراموش کرده است.)

“نشانگان ورنیکه” نوع حاد فراموشی الکلی است که به دنبال مسمومیت با الکل و کمبود ویتامین «B1» روی میدهد و درمانپذیر است، اما در صورت تداوم و عدم درمان تبدیل به نشانگان کورساکف میشود.

من شنیده ام که درمان با تشنج برقی هم ممکن است سبب فراموشی شود. درست است؟

درمان با تشنج برقی یا ECT که در بیماران مبتلا به افسردگی شدید انجام می شود، گاهی باعث فراموشی موقت میشود، ولی این عارضه در عرض چند هفته برطرف میشود. به علاوه ECT یک طرفه (به جای دوطرفه) فاقد این عارضه است. به هر حال ترس از فراموشی موقتی، نباید جلوی استفاده از این درمان موثر را بگیرد.

از دیگر عوامل عضوی که باعث فراموشی می شوند، چه چیزهایی مهم است؟

ضربه مغزی، کوفتگی و پارگی بافت مغز میتواند سبب فراموشی شود که گاهی پسگستر و گاهی پیشگستر است. پسگستر یعنی فراموشی از زمان حادثه تا مدتی قبل از آن (چند روز یا چند هفته) است. پیشگستر، فراموشی از زمان حادثه تا مدتی پس از حادثه را شامل میشود (یعنی بیمار تا چند ساعت، چند روز، یا چند هفته پس از حادثه را به یاد نمی آورد). این فراموشی ها با گذشت زمان کاهش مییابند، اما گاهی همیشگی هستند.

در خونریزی مغزی و غده های مغزی، به علت از بین رفتن بافت مغز که ناشی از نرسیدن خون به سلول های مغزی است، فراموشی ایجاد می شود، به ویژه هنگام ضایعات نیمکره چپ مغز، اختلالات به صورت ناتوانی در صحبت کردن و فراموشی نام ها، خود را نشان می دهند.

سن هم با فراموشی ارتباط دارد؟

ارتباط مستقیمی ندارد، اما به هر حال با گذشت زمان توانایی مغز در یادگیری و یادآوری مطالب، کمتر از دوران کودکی و جوانی میشود، اما مغز با استفاده از توانایی های دیگر، این مشکل را تا حدودی برطرف میکند. برخی بیماریها در دوران سالمندی ظاهر میشوند که نقصان شناخت و حافظه هم جزو نشانه های آنهاست. انواع خرد زدودگی و یا زدودگی ها از این جمله است. در این بیماری ها از بین رفتن تدریجی سلول های مغزی سبب فراموشی میشود. فراموشی در ابتدا کم است، اما به تدریج زیاد می شود و پس از چند سال فرد حتی نام خود را به یاد نمی آورد و اگر خود را در آینه ببیند، نمی شناسد.

برای درمان فراموشی چه باید کرد؟
در مورد فراموشی های بیمارگونه که جنبه روانی دارند، رفع علل زمینه ای توسط روان درمانی و درمان های دارویی معمولا موثر است.
درمورد فراموشی هایی که جنبه عضوی دارند نیز پیشگیری نقش مهمی دارد، مثلا پرهیز از الکل و موادمخدر و رفتارهای پرخطری که منجر به حوادث میشود.
کنترل فشارخون و دیابت، ورزش و یک زندگی سالم و پرانگیزه به پیشگیری از فراموشی کمک میکند.

در مورد بیماری آلزایمر نیز امروزه می گویند استفاده از داروهای فرآیند شناخت (مهارکننده های کولیناستراز) باعث بهبود کیفیت زندگی بیمار (و اطرافیان وی) میشود.

دکتر مجید سلطانی
سلامتیران

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا