وظیفه ما نسبت به پدر و مادر مخالف (وظیفه دوم)

وظيفه ما نسبت به پدر و مادر مخالف (وظيفه دوم)

وظیفه دوم : مدارا نمودن با آنان

درباه مدارا مباحثی است که در زیر بیان مداریم:

(۱) اهمیّت مدارا

۱ . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاهً لِلنَّاسِ .

بحارالأنوار ، ج ۷۲ ، ص ۵۳

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: عاقل ترین انسان ها کسی است که بیشتر اهل مدارا با مردم باشد.   

۲ . قََالَ اَمِیرُالْمُؤْمِنِین علیه السلام : سَلامَهُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا فِی مُدَارَاهِ النّاسِ .

غررالحکم ، ح / ۱۰۱۷۸

حضرت امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند: سلامتِ دین و دنیا در سایه مدارای با مردم بدست می آید .

۳ .  قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام : قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : إِنَّ الأَنْبِیَاءَ إِنَّمَا فَضَّلَهُمُ اللهُ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِین لِشِدَّهِ مُدَارَاتِهِمْ .

تفسیرالإمام‏العسکری ، ص ۳۵۵

حضرت امام حسن علیه السلام از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمود : همانا خداوند متعال پیامبران را بر تمامی خلقش برتری داد بخاطر آن که بییشتر اهل مدارا بودند .

 (۲) سفارش به مدارا با والدین

۱ .  قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : …. وَ أَمَّا فِی الْعِشْرَهِ فَدَارِهِمَا …..

مستدرک‏الوسائل ، ج ۱۵ ، ص ۱۹۸

حضرت صادق علیه السلام [ در وظیفه ی ما نسبت به معاشرت با والدین ] فرمودند : [ یکی از آن وظایف آن است که ] نسبت به آنان مدارا نمایی …

عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام : أَدْعُو لِوَالِدَیَّ إِذَا کَانَا لَا یَعْرِفَانِ الْحَقَّ قَالَ : ادْعُ لَهُمَا وَ تَصَدَّقْ عَنْهُمَا وَ إِنْ کَانَا حَیَّیْنِ لَا یَعْرِفَانِ الْحَقَّ فَدَارِهِمَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ : إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی بِالرَّحْمَهِ لَا بِالْعُقُوقِ .

الکافی ، ج ۲ ، ص ۱۵۹ ،   باب البر بالوالدین

شخصی به نام معمّر نقل کرده که به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم : هرگاه پدر و مادرم درمسیرِ حقّ نیستند آیا برایشان دعا کنم ؟ حضرت فرمودند : برایشان دعا کن و از طرفِ آنان صدقه بده و اگر زنده اند با آنان مدارا نما ؛ زیرا پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و سلم می فرمود : براستی خداوند مرا برای رحمت مبعوث فرموده نه برای بی احترامی به دیگران .

(۳) معنای مدارا

مدارا یا از مادّه ی « دری » گرفته شده و یا از « درأ »‌ اگر از « دری » گرفته شده باشد به معنای دام پهن کردن برای صید کردن دیگران ، بدین معنا تمامی انبیا و اوصیاء (ع) صیّاد بوده اند و از ما نیز خواسته اندکه چنین باشیم که دیگران را صید کرده وسَرِ سفره دین بنشانیم و اگر از « درأ » گرفته شده باشد در جایی به کار می رود که طرف لامپ دلش سوخته و قابلیّت هدایت و صید شدن ندارد ولی انسانِ شرّی است که اگر حکیمانه و حساب شده با او مواجه نشویم یا خودمان یا بقیّه مسلمانان گرفتار شرّش خواهیم شد .

(۳) نمونه ای از مدارای به معنای اوّل

۱ . جوانى به نام «زکریا بن ابراهیم» مسیحى بود. چون مسلمان شد به سفر حج رفت. در این سفر، امام صادق علیه السلام را دیدار کرد. از جمله سؤالاتش از امام علیه السلام این بود که: پدر و مادر و بستگانم هنوز نصرانى اند. چه کنم؟ مادرم نیز نابیناست. آیا با آنان باشم و با آنان غذا بخورم؟ امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا گوشتِ خوک مى خورند؟ گفت: نه، اصلاً دست به آن نمى زنند. امام علیه السلام فرمودند : با آنان باش و به مادرت رسیدگى کن و اگر از دنیا رفت، خودت کارهاى مربوط به کفن و دفن او را انجام بده و به دیگران واگذار مکن. زکریا پس از بازگشت از سفر حج، به توصیه امام صادق علیه السلام به مادرش بسیار نیکى و ملاطفت مى کرد، به او غذا مى خوراند، لباس و سر و وضع او را تمیز مى کرد و در خدمت وى کوشا بود. مادرش از این تغییرِ رفتار، سؤالى به ذهنش رسید، پرسید: پسرم! قبلاً که نصرانى بودى با من چنین رفتارى نداشتى، چه شده که پس از هجرت و مسلمان شدن چنین شده اى؟ گفت: یکى از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این دستور را به من داده است. مادر پرسید: آیا او پیامبر نیست؟ پسر گفت: خیر، او پسر پیامبر است. مادر اصرار داشت که نه، او حتماً پیامبر است، چون این گونه تعلیمات، از تعالیم پیامبران است. پسرش جواب داد: خیر، پس از پیامبر اسلام، پیامبرى نخواهد آمد. او یکى از فرزندان آخرین پیامبر الهى است.مادرش گفت: پسرم! بهترین دین را برگزیده اى. به من هم ارایه بده و آن دین را بر من عرضه کن. زکریا، تعالیم اسلام را بر مادر مسیحى خویش عرضه کرد. او هم به اسلام گروید و مسلمان از دنیا رفت.

الکافی ، ج ۲ ، ص ۱۶۰ ، باب البر بالوالدین

این شاهدى بر تأثیر عمل به «دستورهاى دین» در مورد نحوه معاشرت با والدین است که یک مسیحى را به اسلام جذب مى کند و نور هدایت را در دل او مى تاباند.

۲ . عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام : أَدْعُو لِوَالِدَیَّ إِذَا کَانَا لَا یَعْرِفَانِ الْحَقَّ ؟ قَالَ ادْعُ لَهُمَا وَ تَصَدَّقْ عَنْهُمَا وَ إِنْ کَانَا حَیَّیْنِ لَا یَعْرِفَانِ الْحَقَّ فَدَارِهِمَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ : إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی بِالرَّحْمَهِ لَا بِالْعُقُوقِ .

الکافی ، ج ۲ ، ص ۱۵۹  ،  باب البر بالوالدین

شخصی به نام معمِر نقل کرده است که به امام رضا علیه السلام عرض کردم : پدر و مادرم منحرفند و در راه حق نیستند آیا برای آنان دعا کنم ؟ حضرت فرمودند : برایشان دعا کن و برای آنها صدقه بده و اگر زنده اند با آنان مدارا کن ؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : به تحقیق خداوند مرا برای رحمت مبعوث فرموده نه برای عقوق .  

ِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا یَقُولُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : إِنَّ لِی أَبَوَیْنِ مُخَالِفَیْنِ فَقَالَ : بَرَّهُمَا کَمَا تَبَرُّ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ یَتَوَلَّانَا .

الکافی ، ج ۲ ، ص ۱۶۲    باب البر بالوالدین

جابر می گوید : شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد پدر و مادرم منحرفند و راه حق را نمی پیمایند [ وظیفه ی من چیست ] ؟ حضرت فرمودند : به آنان احسان نما همان گونه که به کسانی که ولایت ما را دارند احسان می نمایی .

۳ . قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : یَجِبُ عَلَیْکَ أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَکَ …. فَإِنَّ الْمُکَافِئَ لَیْسَ بِالْوَاصِلِ إِنَّمَا الْوَاصِلُ الَّذِی إِذَا قَطَعَتْهُ رَحِمٌ وَصَلَهَا .

وسائل‏الشیعه ، ۱۲، ص ۳۰۹

حضرت صادق علیه السلام می فرماید : برتو واجب است که بستگانی که با تو قطعِ رابطه کرده اند صله نمایی … زیراکسی که مانند آنها رفتار کند صله کننده محسوب نمی گردد همانا صله کننده واقعی کسی است که بستگانش قطع رابطه کرده اند ولی او صله اش را ادامه می دهد .

۴ . قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : إِنْ ضَرَبَاکَ فَقُلْ لَهُمَا غَفَرَ اللَّهُ لَکُمَا فَذَلِکَ مِنْکَ قَوْلٌ کَرِیم‏ .

وسائل‏الشیعه ، ج ۲۱ ، ص ۴۸۷

حضرت صادق علیه السلام  [ در تفسیر آیه/ ۲۳ سوره اسراء درباره پدر و مادر که خداوند متعال فرموده است : وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً ] فرمودند : اگر پدر و مادر تورا کتک هم زدند بگو : « غَفَرَ اللّهُ لَکُمَا » و این جمله سخنِ کریمانه از طرفِ توست .

۵ . سؤال : آیا انسان مى‏تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى که بى تقوا و بى نماز و ضد انقلاب‏اند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نمایند؟

جواب : قطع رحم جایز نیست ولى باید آنها را با مراعات موازین، امر به معروف و نهى از منکر نمایند.

  استفتاءات امام ، ج‏۱، ص: ۴۸۹ ، سؤال ۱۸

۶ . سؤال : اینجانب پدرى دارم که خوش اخلاق نیست و مغرور و خود پرور مى‏باشد در حق خانواده خود ظلم روا مى‏دارد و من از وقتى که به تکلیف رسیده‏ام در حال مبارزه با پدرم هستم، اگر جوابش را همان موقع در حضور دیگران بدهم که کار نادرست و ناشایست انجام داده‏ام و اگر تنها با پدرم صحبت نمایم حرفم را قبول نمى‏کند و مى‏گوید در مقابل پدرت درشتى نکن، خلاصه نمى‏دانم چه کنم؟ آیا شما صلاح مى‏دانید که من این صحبتها را بنمایم یا نه؟

جواب : ‏حفظ احترام والدین و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است و در موارد لزوم امر به معروف و نهى از منکر، اگر مأیوس از تأثیر باشید تکلیف ساقط است.

استفتاءات امام ، ج‏۱، ص: ۴۸۹ ، سؤال ۲۰

۷ . سؤال : فرزند پدرى هستم که هیچ گونه اعتقادى به خدا و پیامبر و معاد ندارد و مسلماً نماز هم نمى‏خواند، بلکه در مواردى توهین به آستان قدس خدا و پیامبر مى‏کند و با انقلاب فوق العاده بد است. اخلاق خانوادگى او- به خاطر این که مادرم و خواهر و برادرانم همه معتقد به مبانى مذهبى هستند- فوق العاده تند و به دور از عواطف پدرى است. من تا آنجا که توانستم با محبّت و رفتار ملایم با پدرم صحبت کرده و او را از روشى که در مقابل خدا و پیامبر و در مقابل خانواده پیش گرفته است، نهى کرده‏ام، امّا محبّت و طبع ملایم هم در او کارگر نیست و اکنون وضع خانواده آشفته و هر روز دعوا و ناسزا گویى از طرف پدرم در خانواده شدیدتر شده و من هم با پدرم دعوا کرده و از او قهر نمودم. البتّه متذکّر مى‏شوم که من ازدواج کرده و در منزل همسرم زندگى مى‏کنم و شوهرم گفته است که راضى نیستم دیگر به خانه پدر و مادرت بروم. حال از امام عزیز مى‏خواهم تکلیف اینجانب را نسبت به پدرم که کافر به همه چیز است روشن کند!

جواب : از قطع رحم اجتناب کنید و حتى المقدور در هدایت او کوشش نمایید.

استفتاءات امام ، ج‏۱، ص: ۴۹۰ ، ص ۲۱

سؤال ۱۰۷۰: روش مناسبی که بهتر است فرزند در برابر پدر و مادری که بر اثر عدم اعتقاد کامل به تکالیف دینی، به آنها اهمیت نمی‏دهند، اتخاذ نماید، کدام است؟

جواب : واجب است که با زبان نرم و مراعات احترام ایشان به عنوان پدر و مادر، آنان را امر به معروف و نهى از منکر کند .

سایت رهبری

(۴) نمونه ای از مدارای به معنای دوم  

۱. شخصی که خداوند متعال به او عنایات خاصّی نموده فرموده اند : پدرم شتردار بود یک مرتبه در چاه افتاده بود و بعد از آن حالش بد شده بود و بی دلیل به من گیر می داد حتی بعضی مواقع  هم نفرین های عجیبی می کرد و با کمر بند خود به دنبالِ من می افتاد  . من هیچ چیز نمی گفتم البتّه آدمی هم نبودم که این چیزها را بدانم امّا می دانم این مطالب لطف خداست . فقط گاهی می گفتم : چرا بامن این گونه برخورد می کنید ؟ پدرم هم می گفت : ما بچه بودیم چرا نمی گفتیم ، حالا که تو چرا می گویی، پسرت بدتر از این به سرت می آورد ! من هم دیگر چیزی نمی گفتم ایشان نقل می کردند : یک شب دلم خیلی شکست گفتم : چقدر با او مدارا کنم ؟ درست است که در چاه افتاده و وضعِ خوبی ندارد امّا دارد مرا نابود می کند . درست است که پدر است امّا جلوی همه به من اهانت و جسارت می کند ! خیلی دلم گرفته بود طوری که زار زار گریه می کردم و در همان حال خوابم برد .در عالمِ رؤیا دیدم که دو تا شتر سوار به سمت من می آیند ، آن موقع من جوان بودم و در بیابان به دنبال شترها می رفتم شترهای آن دو نفر مانند اسب می تاختند و سیمای آن دو خیلی زیبا و عالی بود ، نزد من آمده و گفتند : پا شو آیا می خواهی تو را به یک باغ ببریم ؟ گفتم : در بیابان ؟! گفتند : آری . همین که دستم را گرفتند دیدم که در یک باغ هستم به خدا قسم هرچه می رفتم آن باغ تمام نمی شد ، تازه خیلی هم تند می رفتم سرعتِ عجیبی مافوقِ نور که ملک می رود داشتم ، امّا هرچه هم تند می رفتم تمام نمی شد در آخر وحشت کردم چون سرعتم خیلی زیاد بود و مرتّب هم بیشتر می شد ، گفتم می خواهم برگردم قبول کردند و من را به آن جا برگرداندند بعد به من گفتند : درست است که خودت نخواستی تا آخر بروی . این باغ زیبا و بسیار بزرگ برای توست به خاطرِ تحمّل اذیّت های پدرت ! این را که گفتند ، من ازخواب پریدم نگاه کردم دیدم عجب من در بیابان هستم به سراغ پدرم رفتم ، دیدم خوابیده است . همان طور بالای سَرِ او نشستم و به او نگاه کردم ، گریه ام گرفت ، یک قطره از اشک هایم به صورتِ پدرم ریخت و او بیدار شد گفت : مرده شور تو را ببرد چرا مرا ازخواب بیدار می کنی ، فلان فلان شده ! و شروع کرد به من بد و بیراه گفتن . گفتم : بابا از این به بعد هرچه بگوئی گُل است گفت : برو خفه شو نصف شبی خُل شدی ؟ ! گفتم : آره خُب آدمِ خُل نصف شبی فحش هم براش گُل می شه ! گفت : تو خُلی ، خودِ ایشان این مطلب را بری من تعریف کردند و فرمودند : من فهمیدم این که خداوند به من لطف کرد عارف بزرگ آیت الله العظمی …. را بر سر راه من قرار داد به خاطرِ همین مطلب بود .

۲ . عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ کَتَبَ صِهْرٌ لِی إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام إِنَّ أَبِی نَاصِبٌ خَبِیثُ الرَّأْیِ وَ قَدْ لَقِیتُ مِنْهُ شِدَّهً وَ جَهْداً فَرَأْیُکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِی الدُّعَاءِ لِی وَ مَا تَرَى جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ فَتَرَى أَنْ أُکَاشِفَهُ أَمْ أُدَارِیَهُ ؟ فَکَتَبَ علیه السلام قَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ وَ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیکَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْمُکَاشَفَهِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَهِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَهِ اللَّهِ الَّذِی لَا تَضِیعُ وَدَائِعُهُ قَالَ بَکْرٌ : فَعَطَفَ اللَّهُ بِقَلْبِ أَبِیهِ حَتَّى صَارَ لَا یُخَالِفُهُ فِی شَیْ‏ءٍ .

مستدرک‏الوسائل ، ج ۱۵ ، ص ۱۷۸

شخصی به نام بکر نقل کرده که من دامادی دارم که پدرش ناصبی است ( یعنی دشمنِ اهل بیت علیهم السلام ) نامه ی به امام جواد علیه السلام نوشت که پدرم ناصبی است و نظرات بسیار کثیفی دارد و من از ناحیه ی او در سختی و فشار هستم اوّلاً برایم دعا بفرمائید و ثانیاً تکلیف ِ من چیست ؟ آیا با او مبارزه کنم یا مدارا نمایم ؟ حضرت در جوابش نوشته بودند : برایت دعا می کنم و مداراکردن بهتر از درگیر شدن است و با هرسختی آسانی است ، پس تحمّل نما ؛ زیرا عاقبت از آنِ متّقین است و خداوند تو را برامر ولایت ثابت قدم بدارد و ما وشما در تحت حمایت خداوند هستیم و خداوند کسانی را خود را در حمایت او قرار داده اند ضایع نمی سازد . بکر می گوید : خداوند تحوّلی در دلِ پدرش ایجاد نمود که در کارها با او مخالفتی نمی کرد .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا