پاسخ به اعتراض پیرامون الهی نبودن ایقان

پاسخ به اعتراض پيرامون الهي نبودن ايقان

پس از درج قسمت سیزدهم این سلسله بحث ها که موضوعش عبارات تردیدی در ایقان
بود که نشان از الهی نبودن آن می کند متین بهائی اعتراضی را به این شرح مطرح
نمود:{این بیان اختلاف از اقوال مردم ، پیش از ایقان در قرآن آمده است . آن جا که در
داستان اصحاب کهف ، خداوند می فرماید :سَیقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یقُولُونَ
خَمْسَهٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیبِ وَ یقُولُونَ سَبْعَهٌ وَثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ
بِعِدَّتِهِم ترجمه : خواهند گفت که اصحاب کهف سه نفر بودند و سگ آن ها چهارمینشان
بود و یا خواهندگفت که پنج نفر بوده اند و ششمینشان سگشان بود و یا خواهند گفت
که هفت نفر بودند وهشتمینشان ، سگشان بود ….آیا می شود گفت که قرآن کتاب
الهی نیست ، چون اگر واقعا از جانب خدا بود تعداد دقیقشان رامی گفت ؟لذا
خوانندگان سایت توجه کنند که بیان اختلاف مردم در مسأله ای در کتابی آسمانی ،
نشاندهنده ی باطل بودن کتاب آسمانی نیست . }وبعد مثل اینکه خودش هم متوجه
شده باشد اعتراضش وارد نیست از طریق دیگری سعی درپوشاندن عیب کتاب آسمانی
خود نموده و چنین ادامه داد:{۲ – اختلاف در بیان تعداد مؤمنین به حضرت نوح ، ممکن
است مربوط به درجات ایمان آنان باشد .و لذا هر دو عدد درست باشد . مثلا ممکن
است که ۷۲ نفر به نوح ایمان آورده باشند و سوار برکشتی شده باشند و از آن تعداد ،
۴۰ نفر دارای مراتب بالاتری از ایمان باشند . بنابراین ، با ایندیدگاه هر دو عدد می تواند
صحیح باشد و این را باید از معجزات ایقان به شمار آورد .}
——————————————————————————–
نخستین پاسخ را استاد جو یا به متین داد که فرمود قیاس عبارت ایقان با آیه شریفه
فوق الذکرقیاس مع الفارق است زیرا عبارت ایقان کلام خود بهاست و عبارت قرآن نقل
سخن مردم است .اما عین عبارت جویا:{خدمت دوست متین و موقر سلام عرض می
کنم. هر چند در نوشته ی شما غلط های املاییو انشایی نیست؛ اما مع الاسف دو
غلط مفهومی بسیار بزرگ وجود دارد که کار را خراب تر ازداشتن غلط املایی و انشایی
می کند. دوست عزیز اولا احتمالا جناب عالی کتاب مستطاب ایقان را در اختیار ندارید.
چون اگر کتاب را در اختیار داشتید و عبارت قبل از این سخن را می خواندید، ملاحظه
می فرمودید که جناب بهاء الله این سخنان را از قول مردم نمی فرماید؛ بلکهمی گوید:
لهذا بعضی از حکایات انبیاء مجملا در این الواح ذکر می شود تا معلوم و مبرهن آید
که در جمیع اعصار و …به این ترتیب بر خلاف آن چه که از قول قرآن آوردید که
سیقولون: یعنی مردم خواهند گفت، اینجا خود خدا( یعنی جناب بهاء الله) می فرماید
ولی دقیقا نمی داند که تعداد ایمان آورندگان چندنفر بودند.خطای بزرگ دیگرتان آن است
که گویا شما فراموش کرده اید که تاویل و تفسیر آیات در بهائیت بهکلی ممنوع و حرام
است و احدی را نرسد که الواح نازله ی از ناحیه ی جمال قدم را تاویل وتفسیر کند.
بنابراین سخنان بعدی شما هم با عرض معذرت، باد هواست. }در این هنگام میلی
بهایی به کمک متین بهایی آمد تا اثبات کند در روایات هم عبارات تردید آمیزوجود دارد و
نباید در عبارات تردیدی به میرزا حسینعلی ایراد گرفت.او عبرتی را از صحیح ترمذی نقل
کرد:{ترمذى به سند خود از ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود:
«همانا در میان امّتم مهدى است که خروج خواهد کرد ودر مدت پنج یا هفت یا نه سال
حکومت خواهد نمود»(صحیح ترمذى، ج ۳، ص ۳۴۳) }رعد مسلمان نیز اقدام به پاسخ
نموده چنین گفت:{اگر این حدیث که آورده شده صحیح باشد ، باز اشکال وارده به
ایقان از بین نمی رود ، زیرا اگراین سخن بها الله از طرف خودش بود و آن را به خداوند
منسوب نمی کرد آن زمان استدلال جناب تیموری{میلی} صحیح بود ولی مشکل
اساسی آنجا است که کتاب ایقان را از نازل شده از جانب خدا می دانید و می گویید
مطالب این کتاب از جانب خداوند به بها الله رسیده است . وقتی کتابی منسوب به
خداوند شد و به عنوان کلام خداوند مطرح شد دیگر تردید در آن معنا ندارد که مثلانعوذ
باللهً خداوند نمی داند اصحاب نوح ۴۰ نفر یا ۷۲ نفر بوده اند آن خداوندی که ما می
شناسیم « علیم بکل شی ء » و « علام الغیوب » است و تردید در سخنانش معنا
ندارد و درقرآن حتی یک مورد هم پیدا نمی کنید که خداوند در مورد دانستن مطلبی
تردید کند .نکته دیگر آنکه جناب بها الله می گوید : « در حقّ جمیع آن مظاهر قبل و بعد
حکم سلطنت وجمیع صفات و اسماء ثابت و محقّق است زیرا که مظاهر صفات غیبیه و
مطالع اسرار الهیه اند »( ایقان ص ۶۹ ) و در جای دیگر می گوید : « علم ایشان از علم
او و قدرت ایشان از قدرت او وسلطنت ایشان از سلطنت او و جمال ایشان از جمال او و
ظهور ایشان از ظهور او. و ایشانندمخازن علوم ربّانی و مواقع حکمت صمدانی و مظاهر
فیض نا متناهی و مطالع شمس لایزالی چنانچه می فرماید: “لا فَرقَ بَینَکَ و بَینَهُم إلّا
بانَّهُم عِبادُکَ وَ خَلقُکَ.” » ( یعنی هیچ فرقی بینآنها و خدا نیست الا اینکه آنها بنده
خداوند هستند ، ایقان ، ص ۶۴ ) و اعتقاد بهائیت بر این استکه مظاهر الهیه از جمیع
غیب آگاهند ، حال با فرض این اعتقاد چگونه ممکن است بها الله از یکمورد جزئی آگاه
نباشد ؟؟؟؟مشخص است که این ادعای بها الله که مظاهر الهیه بر همه غیب آگاهی
دارند با نداستن تعداداصحاب نوح (ع) که یک مورد جزئی است تناقض دارد « افلا یتدبرون
القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا » ( نسا ۸۲ ) با تشکر —-
m_raadi }
و بعد در پاسخ سخن بهایی که گفته بود” ایقان کتاب الهی است نباید از آن غلط

گرفت”گفت:{اگر منظورتان از کلام خدا ، کتاب ایقان است ، پس از این کتاب هیچ

ایرادی بر آن نباید گرفت ،سخن نابجایی است زیرا تشخیص اینکه ، کتابی از جانب خدا

باشد این است که در آن تناقض واشتباه نباشد و ما باید اول تشخیص دهیم کتابی از

جانب خداست یا نه بعد به سراغ حکمتهای آن برویم .}

*********
اما پاسخ رعدی به ادعای حکمت دار بودن این تردید ها هم جالب است :{فرمودید :

اینکه بها الله بین دو مورد تردید کرده است حکمت است !!! آیا ندانستن مطلب ،حکمت

است ؟؟؟ ممکن است نعوذ بالله خداوند بین دو عدد تردید داشته باشد و بگوید یا ۴۰

نفربودند یا ۷۲ نفر ، دقیقاً در ذهنم نیست ؟؟؟ تردید کردن بین دو عدد ، کاری حکیمانه

است ؟؟؟ اگربها الله اصل اعداد را عنوان نمی کرد سخن شما صحیح بود که مثلاً از

روی حکمت است ولی وقتی اعداد را بیان کرد دیگر تردید در مطالب حکیمانه معنا

ندارد ….خیلی از احادیث هم وجود دارند که در مورد احکام اسلامی نیست و فقط آینده

نگری است .همانطور که گفته شد آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی

بوده است و غیر ازآن وحی نیست . بگذارید ابتدا تکلیف وحی و علم غیب روشن

شود :آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی و هدایت بشر می شود ، پیامبر باید از آن

اطلاع داشته باشد چون وظیفه اصلیش هدایت مردم است و در احکام اسلامی تردید

معنا ندارد که مثلاً پیامبر(ص) بفرماید دقیق نمی دانم نماز صبح دو رکعت است یا ۳

رکعت و یا مثلا بفرماید دقیق نمیدانم امامان بعد از من ۱۲ نفر هستند یا ۱۳ نفر ، و غیر

از مسائل احکام اسلامی که پیامبر (ص)باید به طور کامل بداند ، مسئله دیگری مثل

علم به آینده و … لازمه پیامبریش نیست و لازم نیست بداند ولی می بینیم که در

بعضی موارد پیامبر یا امام پیش بینی حوادث آینده را کرده اند ،این بخاطر مقام قربی

است که نسبت به خداوند دارند و خداوند آنها را به بعضی از حوادث آینده آگاه کرده

است و اگر می بینیم که ائمه در بعضی از مسائل جزئی حوادث آینده تردید می

کنندبخاطر این است که خداوند بیشتر از این در اختیارشان نگذاشته است و اشکالی

هم وجودندارد .قرآن هم برای هدایت و راهنمایی مردم نازل شده است و باید از جانب
خداوند باشد و تردید درمسائل آن که مثلاً اصحاب کهف ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال در غار
بودند معنا ندارد زیرا از جانب خدااست و برای هدایت مردم است و نباید در آن تردید و
شک و شبهه باشد . با این توضیحاتسوالات بنده هنوز پاسخ داده نشده است :۱- اگر
ایقان از طرف خداوند نازل شده ، این تردید در سخن برای چیست ؟؟ مگر خداوند به
طوردقیق تعداد اصحاب نوح (ع) را نمی داند ؟؟؟۲- مظاهر الهیه که به قول شما از همه
چیز با خبرند ، چرا در این مورد جزئی ، اطلاع دقیق ندارند ؟؟؟ }
********
از همه جالب تر مچ گیری عالمانه جویا از حضرات بهایی بود که نشان می داد برای
اثبات خودشان حاضرند به هر تحریف و خیانتی دست بزنند:{سابقه ی پشوایان و
مبلغان بهایی چنان است که گاهی به عمد یا به سهو، آیات و روایاتی را به صورت
بریده و ناقص و حتی تحریف شده، نقل می کنند تا به منظور تبلیغاتی خویش دست
یایند.نمونه ی بارز این کار ناشایست و خیانت آمیز در کارنامه ی شخص بهاء الله موجود
است که یک نمونه ی آن را در بحث با جناب اسپرینگ( که دیگر غیبت کبری اختیار
فرمود) دیدیم. ایشان از قول حضرت بهاء الله و از کتاب اقتدارات ایشان حدیثی را نقل
کرده بود که امام زمان علیه السلام درجابلقا به سر می برد و بنده هر چه از ایشان
تقاضا کردم که مدرک این حدیث کجاست، از بندهاصرار و از ایشان غیبت و دیگر به کلی
حاجی حاجی مکه. یعنی دیگر روی ماه ایشان را در سایت ندیدیم که ندیدیم. همین
میلیاردر پر مدعا هم حدیثی در تاپیک قائمیت نقل کرد که چون آوردندنباله ی حدیث
کاملا به زیانش بود، از آوردن آن خودداری ورزید و وقتی حقیر دنباله ی حدیث رااوردم
دیگر آن بحث را پی نگرفت. این رویه در میان دیگر مبلغان بهایی نیز متاسفانه مرسوم
است. چنان که میرزا نعیم اصفهانی هم در کتاب مثلا استدلالیه اش همین کار را کرده
است وحدیث را بریده و ناقص مطرح کرده و خودش و بهائیت را به این ترتیب بی آبروتر
کرده است. همینکار را باز هم جناب میلیاردر مرتکب شده است. بنده به قسم حضرت
عباس عرض می کنم که عمرا این جناب کتاب صحیح ترمذی را دیده باشد. حتی نمی
داند که ترمذی چگونه تلفظ می شود( یعنی با فتحه یا کسره یا ضمه ی ت) چنان که
عرض کردم از روی کتاب ها رونویسی می کندتازه آن هم ناقص و عمدا نیمه نصفه.
حدیثی را که ایشان آورده است، من به صورت کامل نقل می کنم تا دروغ گویی و بی
سوادی و خیانت این جناب که به راستی موجب افتخار برای بهائیت است، برای بار
چندم آشکار شود. حدیث به نقل مرحوم مجلسی از صحیح ترمذی این است: قَالَ
الْحَافِظُ التِّرْمِذِی حَدِیثٌ حَسَنٌ وَ قَدْ رُوِی مِنْ غَیرِ وَجْهِ أَبِی سَعِیدٍ عَنِ النَّبِی ص وَ عَنْ
أَبِی سَعِیدٍ أَنَّ النَّبِی ص قَالَ یکُونُ فِی أُمَّتِی الْمَهْدِی إِنْ قُصِرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌ یتَنَعَّمُ
فِیهِ أُمَّتِی نِعْمَهً لَمْ یتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ تُؤْتِی الْأَرْضُ أُکُلَهَا وَ لَا تَدَّخِرُ مِنْهُمْ شَیئاً وَ الْمَال
ُ یوْمَئِذٍکُدُوسٌ یقُومُالرَّجُلُ فَیقُولُ یا مَهْدِی أَعْطِنِی فَیقُولُ خُذْ ترمذی می گوید: حدیث
حسنی است( حدیث حسن یعنی حدیثی که در رتبه ی بعد حدیث موثق قرار دارد)
ترمذی می گوید: که از غیر طریق ابو سعید خدری و نیز از ابو سعید خدری نقل
شده که پیامبر خدا فرمود: در امت من مهدی خواهد بود. دوران حکومت او اگر کوتاه
باشد هفت سال والا نه سال خواهد بود. امت من در دوران حکومت او از نعمت بهره
مند خواهند شد، به گونه ایکه هرگز آن گونه بهره مند نشده بودند. زمین تمامی
خوردنی هایش را عرضه می دارد و چیزی رااز بندگان در دل و درون خود ذخیره نمی
کند و مال و ثروت در آن روزگار مانند تپه و توده ی روی هم انباشته، جمع می شود
چنان که هر کس که از جای برمی خیزد و می گوید: ای مهدی! به من ازاین اموال بده،
آن حضرت می فرماید: برگیر. اینک ای خوانندگان گرامی و فرهیخته به وجدان خویش
مراجعه کنید و ببینید که این جناب میلباردر به تبعیت از پیشوایان و مبلغان دیگر بهایی
چگونه در نقل حدیث خیانت می کند و حدیث نیمه و نصفه نقل می کند. از دو حال
خارج نیست:یا این جناب و هرکس دیگری که به این حدیث متمسک می شود، آن را
قبول دارد، یا ندارد. اگرقبول دارد، بفرمایید کجا در دوران باب و نیز پس از او -که او را
قائم و مهدی می دانند-وضعیت اقتصادی مردم چنان شد که در این حدیث آمده است؟
و اگر حدیث را قبول ندارد، چرا به آن استناد می کند. و بالاخره آن که در کجای حدیث
آن چیزی که این جناب گفته، آمده است. پیامبرخدا کجا با تردید سخن گفته است؟
پیامبر فرموده است که ممکن است حکومت آن حضرت هفت سال طول بکشد و ممکن
است نه سال طول بکشد. یعنی بستگی به اعمال مردم دارد. اگرشاکر و سپاسگزار
باشند دوران حکومت امام زمان حتی ممکن است بیشتر هم طول بکشد.حال بنگرید و
قضاوت فرمایید این مطلب با آن چیزی که جناب بهاء الله در ایقان آورده است که پیروان
نوح ۴۰ نفر یا ۷۰ نفر بودند، یکی است.نکته ی آخر آن که تازه همه ی این سخن ها در
صورتی است که صدور حدیث از رسول خداقطعی باشد. چون صدور ایقان از جناب بهاء
الله قطعی است، ولی صدور همه ی احادیث ازرسول خدا قطعی نیست. این مطلب
البته چیزی نیست که امثال میلیاردر معنا و مفهوم آن رامتوجه شوند ولی اهل می
دانند که روایات ظنی الصدورند نه قطعی الصدور.به طور خلاصه، حدیث مورد استناد،
دقیقا نفی ادعای پوچ و دروغین باب را می کند که خود رامهدی امت معرفی کرد. زیرا
آن نشانه که در حدیث آمده است که خیلی هم روشن است وحکایت از بی نیازی
اقتصادی در دوران حضرت مهدی دارد، به هیچ روی در روزگار باب و نیز پس ازاو رخ نداد.
چنان که از عدل و داد هم که از نشانه های ظهور مهدی است، خبری نیست. }ودر یک
کامنت دیگر افزودند :{البته بنده هم بر اساس آیه ی شریفه ی قرآن معتقدم که: و ما
ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی. اما حدیث رسول خدا بیانگر یک شرط است نه
آن که تردید در مطلب داشته باشد.إِنْ قُصِرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌه جمله یک بار دیگر دقت
کنید. اگر دوران حکومت امام زمان کوتاه باشد، هفت سال و اگر نه، نه سال خواهد
بود. این سخن را برابر نهید با آن چه که بهاء الله گفته است. قیاس غلط است. بهاءالله
به راستی نمی دانسته که تعداد یاران حضرت نوح چند نفر بوده اند؛ اما سخن رسول
خدابیانگر یک شرط است. ربطی به هم ندارند. }از جناب جویا و جناب رعدی که با
پاسخ هاشان بر غنای بحث افزودند متشکرم
.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا