کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد حائری شیرازی
عنوان: از ایشان راضی نیستم
سوال: طبق رسومات منطقهای ازدواج کردم، متأسفانه از ایشان راضی نیستم و او را دوست ندارم. اطرافیان به من گفتند اگر بچهدار شوید محبتتان بیشتر میشود، اما با داشتن سه فرزند، محبتمان بیشتر نشد. ایشان با وجود تذکرات فراوان بسیاری از انتظارات مرا برآورده نمیکنند و من قصد دارم ازدواج مجدد کنم و همسر دوم اختیار کنم. لطفاً راهنمایی فرمایید.
آیت الله حائری: بسم الله الرحمن الرحیم. ببینید ازدواج دوم شرعاً نه حرام است، نه مکروه است، نه ممنوع است. اما نگاه به لوازمش بکن. این لوازم در زمانهای مختلف، متفاوتاند. یک زمانی فرهنگ غربی به عنوان تکهمسری در مغز استخوان جامعه رفته است. طبیعتاً زنها به دلیل این که همسر دوم برای او وضع جدید پیش میآورد، حساسیت به وجود آورده است. انسان خدا بهش عقل داده است، در خودش ببیند میتواند نوعی سلوک کند که این خانه جهنم نشود؟
الان هستند، مرجع تقلید دارید دوتا همسر دارد، اما این از عهده همه برنمیآید. خیلی خوب ظرفیت میخواهند. این [مرجع تقلید] به عدالت بین اینها از نظر مدت، زمان، همه چیز را به شدت رعایت میکند. اما معمولاً افراد این ظرفیت وسیع را ندارند. نسبت به تو میگوید: فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه. به هر میلی مایل نشوید، بعدش این همسرتان را مثل آویزان قرار میدهید. لا مزوجه و لا مطلقه معلقه. چرا این کار را میکنید؟
یک مطلب میگویم، شرع درست است، حلال و حرام درست است، اما تناسب توقع با واقعیت هم درست است. تناسب توقع و واقعیت، این عقل است. عدم تناسب توقع و واقعیت، این حماقت است. نگاه کنید این روایت را: الاحمق اذا صلی رکعتین ینتظر الوحی، دو رکعت نماز خواند، میخواهد بهش وحی نازل بشود. میگویید کی انتظار وحی دارد با دو رکعت نماز؟! حالا عرض میکنم. وقتی استخاره میکنی دوتا بیاید یا یکی بیاید، این غیر از وحی است؟ تو بیحجت عمل میکنی دیگر.
مگر وحی چیست؟ وحی میآید در فکر تو، در ذهن تو؛ این [استخاره] میآید در دست تو. این باید به آنجا یک رابطهای داشته باشد [وگرنه] این ینتظر الوحی است. این که من باهاش ایراد دارم به این وضع استخارهها، به خاطر این است. استخاره مضطر درست است. امن یجیب المضطر. یعنی این کسی که در غیر اضطرار جوابش نمیدهم، در اضطرار جوابش میدهم. معمولاً استخاره را ما برای اضطرار نمیکنم. ما میگوییم من که میتوانم استخاره بکنم، چرا فکر بکنم؟ من که میتوانم استخاره بکنم، چرا مشورت بکنم؟ در حالی که استخاره جایش بعد از یأس از آن دوتا است.
خوب اینجا میگوید حمق این است که توقع دور از واقعیت باشد. عقل یعنی تناسب توقع و واقعیات. نگاه به زمانت بکن. واقعیات زمانت را درک کن، توقعت را در حد این واقعیات قرار بده؛ این عقل است
کسی که میبیند این جوری میگوید من [از همسرم] راضی نیستم، [قرآن] میگوید عسی ان تکرو شیئا و یجعل الله فیه خیراً کثیراً بنایت را بگذار که بپسندی. بنایت را نگذار به خرده گرفتن. وقتی بنا انسان میگذارد به ساختن، حسن و کمالات و خوبیهای طرف را درست میبیند؛ اما وقتی بنایش نیست، وزن که میخواهد بکند اینها را، با ترازوی صحیح وزن نمیکند.
من این مثال که ترازو صحیح باشد و نباشد را برایت بگویم. نگاه کن آقا، این وسط است، ترازو گذاشتن اینجا، بند ترازو. این دوتا بازو قد هم هستند. این میشود وزنوا بالقسطاس المستقیم. وقتی انسان بنای انصاف، داشته باشد، بنای توجه به واقعیات داشته باشد، خوبی یک کیلویی را هم، یک کیلو میبیند، بدی یک کیلویی هم، یک کیلو میبینی. اما اگر این سوراخ شاهین از اینجا میآید اینجا. خوبیها را میگذارد در این کفه، بدیها را میگذارد در این کفه. وقتی بدی را وزن میکند، دهبرابر نشان میدهد؛ چون این بازوی بلند شد مال این [کفه]. وقتی خوبی را میخواهد ببیند، خیلی کم میبیندش. این انسان، این ترازویش جابجا میشود. تعلقات انسان این کار را میکند.
من به کسی که میگوید این کار را، واجب که برایت نکردند این کار را بکنی؛ پس دستت باز است، میتوانی نکنی. اطمینان داری بعد زندگی برایت جهنم نمیشود؟ اطمینان داری میتوانی بین اینها صفا ایجاد کنی؟ نگاه به خودت بکن، نگاه به همسرت بکن. اگر توقعت در حد واقعیات است، کارت درست است. اما [اگر] یک وقتی از عقلت استفاده نکنی، بعد بگویی من به حکم شرع عمل کردم، از اول بدان اشتباه کردی. شارع میگفت به عقلت رجوع کن. این هم جواب.