کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد حائری شیرازی
عنوان: چشم و همچشمی خوب وبد
این مقایسه خیلی بعید است یک طرفه باشد؛ بله، گاهی میشود یکی مقایسه میکند ولی علنی نمیگوید، طرف مقابل مقایسهاش علنیتر میشود. علاج کار این است که این که زیرزیر مقایسه کرده، تدارک کند؛ نه آن که صریح و روشن مقایسه کرده، او را متهم بدانیم.
شیخ الرئیس قاجار با ما نسبت داشت. شیخ الرئیس از اعیان قاجار است که هم شاهزاده بود، هم روحانی بود، خیلی هم فصیح و بلیغ و خیلی هنرمندانه صحبت میکرد. صبیه ایشان در خانه تجملی و اینها با خوراکهای مخصوص این وضعیت خسته شده بود. به دختر خدمتکاری که رختشو بود و خوراکهای معمولی میخورد، میگفت کاشکی من عروس تو شده بودم. ببینید پیش میآید باب همچشمی باز شدن، کسی با آداب، با رسوم، با مقررات کار میکنند، خسته شده از این مقررات؛ چون خسته شده، دلش میخواهد همان سادگی خودش را داشته باشد.
شما خودتان در ادبیات که میخوانید، این شعر را از همسر یزید ابن معاویه به خاطر دارید. ایشان روستایی بود، آورده بودنش در تشریفات دارالخلافه و آن وضعیت:
و لبس عبائه و تقر عینی احب علی من لبس الشفوف
ابائه، سادهترین پوشش است، این پوشش فقرا است. میگوید همان را بپوشم، اما چشمم برق بزند، خوشحال بشوم، بهتر از این است که بهترین لباس را بپوشم اما دلم خوش نباشد. این جزء مردودین چشم و همچشمی نیست. هیچکس هم به این شاعر ایراد نگرفته است. چرا؟ میگوید یک جایی باشم عدالت باشد، یک جایی باشم نانش حلال باشد، یک جایی باشم ظلم به کسی نباشد، این برای من بهتر از این است که در این دستگاه این همه احترام به من بگذارید، اما من نسبت به آینده و آخرت خودم اطمینان نداشته باشم؛ این چشم و همچشمی خوب است.
ببینید چشم و همچشمیهای خوب داریم، چشم و همچشمیهای بد داریم. این میگوید زندگی ساده باشد، اما دلم خوش باشد. تشریفات باشد، اما من در این تشریفات گرفتار باشم، این بد است. این چشم و همچشمی خوب است. طرف زندگی اعیانی دارد، آرزوی زندگی ساده دارد، اخلاق ساده دارد، لباس ساده دارد.