صفحه اصلی دوره بازکردن همه
2 از 2

۵۳.چرا خداوند تشویق و تنبیه فوری انجام نمی دهد

متن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد پناهیان

عنوان: چرا خداوند تشویق و تنبیه فوری انجام می دهد؟

ما واقعا وابسته خدا هستیم. ما واقعا عبد خدا هستیم. ما واقعا باید عبودیت کنیم. ما واقعا باید اطاعت کنیم.

ولی می دانید معنای این ها چیست؟ با حفظ استقلال

مستقل باش!

جالب است برای ما، خداوند عالم هیچ وقت با انسان طوری صحبت نمی کند که طوری هدایت کند که استقلال آدم را بگیرد! برای همین ممکن است که خیلی از شما عاشق قرآن نباشید. اصلا قرآن به این سادگی کسی را عاشق خودش نمی کند! کمی که می خوانی خسته ات می کند. بلند می شوی و می روی.

مگر من کتاب رمان هستم که بخواهم سر تو را طوری کلاه بزارم که تا آخر نخوانی ول نکنی! دوستان اگر به قرآن جذب نشدید این طراحی خداوند است. نه اینکه فکر کنید خدا بیشتر از این نتوانسته است. نه اینکه فکر کنید شما آدم بَدی هستید. این طرح خداست. چند قدم می برد بعد رهایت می کند!

استقلال اصل است. و الا تو را اصلا انسان خلق نمی کرد. چند شب بلند می شوی برای نماز (همه این ها روایت دارد) یک دفعه ای خدا کاری می کند که خستگی به میزانی غلبه پیدا کند و حتی به ملائکه می گوید که بیدارش نکنید بگذارید که نماز صبحش قضا بشود!!! بعد تو دوباره به خودت می آیی که وای چرا اینطوری شد؟ خدایا چرا من را دوباره رها کردی؟

چی شد؟ من که گفته بودم تو باید روی پاهای خودت بایستی. برای خدا رفتار خوب تو مهم نیست، علت رفتار خوب تو مهم است.

چرا خدا بلافاصله تو را عذاب نمی کند؟ چرا بلافاصله تو را تشویق نمی کند؟ می خواهد استقلال تو حفظ بشود.

می گفت: آزادی در کجای قرآن آمده است؟ گفتم: یک سوم قرآن لا اقل از استقلال و آزادی انسان صحبت کرده است. چطور حرف زده است؟

این قدر که از بهشت و جهنم صحبت کرده است یعنی چه؟

من بعدا تو را عِقاب می کنم. حالا چطوری؟ شاید هم تو را ببخشیم. ولی بعدا شاید به تو یک نعمتی بدهم.

خب بزش در گوشش همین الآن، خب بزن دیگر خدا!

من ارزش قائل هستم. من هیچ چیزی از جهنم را به او نشان نمی دهم. یک نفر از کسانی که به آنجا رفته را برنمی گردانم و اجازه نمی دهم به این سادگی برگردد. به او بگویید چه خبر بوده است.

خب چرا پنهان می کنی خدا؟ نشان بده به ما؟

می فرماید: استقلالت خدشه دار می شود. آنوقت اگر بیایی دیگر تحت تأثیر این دیدن ها آمدی. من نمی خواهم تو را وادار کنم. من اگر می خواستم تو را وادار کنم که کاری نداشت. چرا خواب ببینی؟ در بیداری نشانت می دادم.

خدا اگر می خواست به معنای رایج کلمه تو را وابسته خودش بکند، تو را مطیع خودش بکند بدون استقلال کاری نداشت. هر جوانی به سن تکلیف می رسید، یک رویا، یک خواب می دید. کاری ندارد که. محشر و قیامت و این ها! از فردا نماز شب هم می خواند.

می خواهد استقلال تو در بندگی حفظ بشود. دوستان من خیلی از ما دوست داریم طوری به خدا وابسته بشویم، اصلا خدا را هم دوست داریم!

تازه خیلی که به خدا بچسبیم و دور او بگردیم می دانید که چه اتفاقی می افتد؟ بعد یک بَلای خوب، یک ابتلای خوب، یک گناه درشت جلوی ما می گذارد عین آب خوردن هر چیزی که جمع کردیم از بین می رود.

خدا در این زمینه ها رحم ندارد. من به شما خبر بدهم.

یک جوان روس با شنیدن حسین از سینه زنی در اخبار یورو نیوز، عاشق امام حسین (ع) شده بود. جستجو کرده بود تا فهمیده بود این یک عزاداری است برای آقایی به نام حسین. بالاخره یکی از رفقا رفته بود روسیه و این را پیدا کرده بود. بشدت تحت تأثیر حسین بود. مدام نوحه گوش می کرد. می گفت: وقتی نوحه گوش می کردم در سرمای سیبری داغ می شدم. هیچ چیز هم از اسلام نمی دانست. رفقا ایشان را دعوت کردند ایران و او را به حرم امام رضا (ع) بردند. با سلام و صلوات.

داره عشق می کنه داره کم کم نزدیک می شه در سفر دوم گفت که می خواهم مسلمان بشوم. چون دین حسین است. مسلمان شد و در حرم امام رضا (ع) آمدیم بیرون و تلفن زنگ زد. دیدیم که چهره اش تغییر کرد.

چی شد؟ بشدت این پسر وابسته به مادر بود. می گفت مادرم الآن به من گفت که جواب آزمایش من آمده و سرطان دارم.

گفتیم: خدایا، الآن! می گوید: این چه دینی است. شگون ندارد دین شما؟

یک سکوت مرگباری ما را گرفت. کمی فکر کرد و در خودش بود و غصه خورد و بعد یک دفعه ای برگشت و گفت: خدا داره من را آزمایش می کنه؟ دید که من نزدیک به او شدم به من هم بَلا داد مثل حسین که به او هم بَلا داد.!

حسینی ها اهل بَلا بشوید. خیالتان راحت بلا را به شما نمی دهند. اینطور نیست. ولی تو مستقل باش. آزاده باش بگذار خدا بگوید این را  اگر بلا هم به او می دادم سقوط نمی کرد.

مستقل باش. در متن عبودیت، در متن اطاعت، در متن وابستگی به خدا این استقلال است. نوع تعامل خدا را با خودت نگاه کن.

محتوای درس
پیمایش به بالا