دسته بندی :کتاب خلاقیت ها

16 مقاله

نارنجك كشي , نارنجك طنابي , نارنجك شيشه‌اي , نارنجك خمپاره‌اي , نارنجك كلوخي

نارنجک کشی , نارنجک طنابی , نارنجک شیشه‌ای , نارنجک خمپاره‌ای , نارنجک کلوخی

نارنجک کشی بچه‌ها موقع عقب‌نشینی اهرم نارنجک را با کش بسته و بعد ضامن آن را می‌کشیدند و آن را در ماشین یا سنگرهای اصلی یا اجتماعی می‌گذاشتند. بعد از چند روز این کشها که عمدتاً مستعمل بودند پوسیده و پاره می شد و نارنجک یکبار دیگر منفجر می‌شد. شیوه‌ی

نارنجك‌انداز , نارنجك كمان , نبرد بيل با موشك , نامه‌هاي پيشتاز , نبرد ايذايي

نارنجک‌انداز , نارنجک کمان , نبرد بیل با موشک , نامه‌های پیشتاز , نبرد ایذایی

نارنجک‌انداز در پایگاه حسن نوران، هر شب کردهای ضد انقلاب به ما حمله می‌کردند. تصمیم گرفتم دستگاهی بسازم که نارنجک دستی را با فاصله بیش از صدمتر پرتاب کند. این کار را با یک لوله خمپاره ۶۰، یک فشنک دوشکا و یک قطعه سیم مفتول انجام می‌دادیم و با این

ورزش باستاني در منطقه , نيروهاي ثابت ,  نيروي زرهي , نور چراغ همسايه , نگهبانان فرضي

ورزش باستانی در منطقه , نیروهای ثابت , نیروی زرهی , نور چراغ همسایه , نگهبانان فرضی

ورزش باستانی در منطقه در جبهه برای ساخت میل زورخانه در داخل پوکه خالی توپ ۱۰۶، میله‌ای قرار می‌دادند و اطراف آن را گچ و خاک می ریختند که بعد از خشک شدن بتوان از آن بهره‌برداری کرد. تخته شنایشان از جنس چوب جعبه‌های مهمات بود. کباده را از پلیت

هدايت بيل مكانيكي , يادگاري , هيهات , همراه نمازشب خوان , هور، معدن موش

هدایت بیل مکانیکی , یادگاری , هیهات , همراه نمازشب خوان , هور، معدن موش

هدایت بیل مکانیکی در عملیات والفجر۸ روی جاده ام‌القصر، در دو طرف جاده با بیل مکانیکی باید خاکریزهای کوچکی به عنوان ترکش‌گیر زده می‌شد و این کار با توجه به حجم آتش کار سختی بود. یکی از بچه‌های جهاد برای در امان ماندن از ترکش‌ها کار جالبی کرد. حوالی صبح،

يك شليك- دو انفجار , يكي پس از ديگري , سوپراتاندارد , نبرد بولدوزرها

یک شلیک- دو انفجار , یکی پس از دیگری , سوپراتاندارد , نبرد بولدوزرها

یک شلیک- دو انفجار همسنگران، سرپوش جلوی گلوله آرپی‌جی را بازکرده و یک عدد نارنجک که ضامن آن را کشیده و با نخ یا کش یا چسب دور آن را پیچیده بودند در دهانه آرپی‌جی قرار دادند. دوباره دهانه را بسته و سپس شلیک کردند. پس از انفجار دو صدا

نقل و انتقال , نخ و ماشه , نخود و نارنجك , نقل قول مستقيم , نبرد بيل با موشك

نقل و انتقال , نخ و ماشه , نخود و نارنجک , نقل قول مستقیم , نبرد بیل با موشک

نقل و انتقال یکی از فرماندهان در قصر شیرین با خبر شده بود که دشمن قصد عملیات دارد و نیروی زیادی هم برای مقابله با آن‌ها در خط نبود. از ترفند خاصی استفاده کرد، به این صورت که تعدادی ماشین را با چراغ روشن از عقبه به محور و بعد

منور خمپاره‌اي , منور جهت نما , منور پاكتي , منّور گمراه كننده , منقل جنگي

منور خمپاره‌ای , منور جهت نما , منور پاکتی , منّور گمراه کننده , منقل جنگی

منور خمپاره‌ای شب‌ها وقتی خمپاره‌ شلیک می‌کردیم، چند گلوله منور را درمی‌آوردیم و گلوله‌ها را همراه خمپاره جاسازی می‌کردیم. وقتی خمپاره در آسمان منفجر می‌شد، مواد آتش‌زای منور همانند گدازه‌های آتشفشان به اطراف پرتاب می‌شد و هرچیزی را که در اطرافش بود می‌سوزاند و به ماشین‌ها و انبار تدارکات و

موشك اندازآر پي چي , موانع سنگي , موش بر عليه موش , منورهاي تبليغي , مهمات تعميري

موشک اندازآر پی چی , موانع سنگی , موش بر علیه موش , منورهای تبلیغی , مهمات تعمیری

موشک اندازآر پی چی هلی‌کوپترها و هواپیماهای عراقی درمهران امان بچه‌ها بریده بودند و نیروهای خودی را هیچ سلاحی برای مقابله با این هواپیماها(pc7) که در ارتفاع کمی پرواز می‌کردند نداشتند. به همین خاطر با همفکری لودرچی جهاد سکویی خاکی که دارای شیبی به یک سمت بود، زدند تا آرپی‌جی‌زن‌ها

ميدان مين , مين پدالي , مين سرنگي , مين زودپز , موشهاي هور

میدان مین , مین پدالی , مین سرنگی , مین زودپز , موشهای هور

میدان مین وقتی به هر دلیل مهمات کافی از جمله مین برای حفاظت منطقه در اختیار نداشتیم ،قوطی‌های خالی کمپوت را روی آتش می‌انداختیم تا رنگ آن‌ها تغییر کند و نرم شود بعد با یک قطعه چوب آن را به شکل «مین سوسکی» یا هر شکل دیگری در می‌آوردیم و

مين كمپوتي , مين‌هاي كوهستاني , مين كمپوتي , نارنجك چسبي , نارنجك خمپاره‌ 81

مین کمپوتی , مین‌های کوهستانی , مین کمپوتی , نارنجک چسبی , نارنجک خمپاره‌ ۸۱

مین کمپوتی زمستان‌ها در غرب به علت بارش سنگین برف و باران امکان کار گذاشتن مین در زمین بسیار ضعیف بود. بنابراین لازم بود به گونه‌ای از تحرکات دشمن آگاه شویم فرمانده گروهان آن روز از ما خواست هرچه قوطی خالی کنسرو و کمپوت وجود دارد جمع‌آوری کنیم و بعد

كوزه پوكه ,  كوكتل مولوتف‌چي , كيسه شخصي , كيسه‌هاي زباله , گراگيري غيرمسلح

کوزه پوکه , کوکتل مولوتف‌چی , کیسه شخصی , کیسه‌های زباله , گراگیری غیرمسلح

کوزه پوکه یکی از شیوه‌های خنک نگه داشتن آب در منطقه، نگهداری آن در پوکه‌های بزرگ بود که همیشه دور و بر پوکه را نم‌دار و مرطوب نگه می‌داشتیم. منبع: کتاب خلاقیت‌ها    کوکتل مولوتف‌چی قضیه‌ی کوکتل مولوتف‌چی به دورانی مربوط است که هنوز بنی‌صدر رئیس جمهور و فرمانده‌ی کل

ماكت سايت ,  ماشين پنچر , لوله پليكاي استتار , ماشين حمل مجروح , ماشين جنگي پنچر

ماکت سایت , ماشین پنچر , لوله پلیکای استتار , ماشین حمل مجروح , ماشین جنگی پنچر

ماکت سایت نیروها برای ترساندن و فریب دشمن ماکتی شبیه سایت‌های موشکی ساخته و در منطقه نصب کرده بودند و اطراف آن نیز نخل‌های دستی کاشته بودند که به حفظ قضیه و گمراه کردن دشمن کمک می‌کرد. ظاهر فریبنده‌ی سایت به گونه‌ای بود که مدتی بعد از نصب آن هواپیماهای

مانور در شب , مرمي موش كش , مرمي چَخماق , ماهي‌هاي ميني , محافظ شمع

مانور در شب , مرمی موش کش , مرمی چَخماق , ماهی‌های مینی , محافظ شمع

مانور در شب در جریان یکی از مانورهای قبل از عملیات کربلای ۸ که در سه راه جفیر انجام گرفت، شب شد و ماشین‌های عملیاتی راه را گم کردند و این امر باعث دردسربزرگی شد. در این موقعیت، با آتش زدن چند لاستیک در فواصل معینی که در بی‌سیم به

قايق و رودخانه ,  قرارگاه نظامي , قلاب جنگي , قلاب سنگ‌ها , قلم‌مو

قایق و رودخانه , قرارگاه نظامی , قلاب جنگی , قلاب سنگ‌ها , قلم‌مو

قایق و رودخانه در حمله طریق‌القدس برای عبور از رودخانه وسیله‌ای نداشتیم جز یک قایق که عراقی‌ها با تیربار آن را سوراخ کرده بودند و نمی‌شد از آن استفاده کرد. فکری به ذهنم رسید. به کمک بچه‌ها با دولا کردن پلاستیک‌هایی که روی سنگر می‌کشیدیم، بیرون و داخل قایق را

قيف بنزيني آرپي‌جي , قوطي خالي , قوطي اخبار , قواي صليبي , قند تلخ

قیف بنزینی آرپی‌جی , قوطی خالی , قوطی اخبار , قوای صلیبی , قند تلخ

قیف بنزینی آرپی‌جی بچه‌ها قیف نوک گلوله آرپی‌جی را باز می‌کردند و پلاستیکی را که پر از بنزین بود، پس از چندلا شدن و گره زدن به منظور جلوگیری از نشست و آتش گرفتن با جرقه‌های سلاح آماده کرده بودند، در قیف قرار می‌دادند تا وقتی آرپی‌جی به هدف اصابت

آي با كلاه  ...

آی با کلاه …

آی با کلاه دوستی داشتیم به نام «حسین مرندی» که شجاعت خاصی داشت. در پشت خاکریز به ردیف کلاه‌های آهنی را سرچوب می کرد و خودش ده یا بیست متر آن طرف تر می‌ایستاد. وقتی عراقی‌ها شروع به تیراندازی می‌کردند از زاویه‌ای دیگر نگاه می کرد و دهانه آتش تیربار

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا