قرآن کریم انسان را مدحها و ستایشها کرده و هم مذمتها و نکوهشها نموده است عالیترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن دربارهء انسان است ، او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و جار پایان پستتر شمرده است . از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد ، و هم میتواند به اسفل سافلین سقوط کند . این خود انسان است که باید در بارهء خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید .
ارزشهای انسان :
۱- انسان خلیفهء خدا در زمین است . روزی که خواست او را بیافریند ، اراده خویش را به فرشتگان اعلام کرد . آنها گفتند : آیا موجودی میآفرینی که در زمین تباهی خواهد کرد و خون خواهد ریخت ؟ او گفت : من چیزی میدانم که شما نمیدانید (بقره / ۳۰)اوست که شما انسانها را جانشینهای خود در زمین قرار داده تا شما رادر مورد سرمایههایی که داده است در معرض آزمایش قرار دهد (انعام / ۱۶۵).
۲- ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیتهایی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد. تمام اسماء را به آدم آموخت ( او را به همهء حقایق آشنا ساخت )آنگاه از فرشتگان ( موجودات ملکوتی ) پرسید : نامهای اینها را بگویید چیست . گفتند : ما جز آنچه تو مستقیما به ما آموختهای نمیدانیم ( آنچه را تو مستقیما به ما نیاموخته باشی ما از راه کسب نتوانیم آموخت ) . خدا به آدم گفت : ای آدم ! تو به اینها بیاموز و اینها را آگاهی ده . همینکه آدم فرشتگان را آموزانید و آگاهی داد ، خدا به فرشتگان گفت : نگفتم که من از نهانهای آسمانها و زمین آگاهم ( میدانم چیزی را که حتما نمیدانید ) و هم میدانم آنچه را شما اظهار میکنید و آنچه را پنهان میدارید ؟ (بقره / ۳۱ – ۳۳ ).
۳- او فطرتی خدا آشنا دارد ، به خدای خویش در عمق وجدان خویش آگاهی دارد . همهء انکارها و تردیدها ، بیماریها و انحرافهایی است از سرشت اصلی انسان . هنوز که فرزندان آدم در پشت پدران خویش بوده ( و هستند و خواهند بود ) خداوند ( با زبان آفرینش ) آنها را بر وجود خودش گواه گرفت و آنها گواهی دادند (اعراف / ۱۷۲). چهرهء خود را به سوی دین نگهدار ، همان که سرشت خدایی است و همهء مردم را بر آن سرشته است (روم / ۴۳).
۴- در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد ، عنصری ملکوتی و الهی وجود دارد . انسان ترکیبی است از طبیعت و ماورای طبیعت ، از ماده و معنی ، از جسم و جان . آن که هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد ، سپس نسل او را از شیرهء کشیدهای که آبی پست است قرارداد ، آنگاه او را بیاراست و از روح خویش در او دمید (الم سجده / ۷ – ۹).
۵- آفرینش انسان ، آفرینشی حساب شده است ، تصادفی نیست . انسان موجودی انتخاب شده و برگزیده است . خداوند آدم را بر گزید و توبهاش را پذیرفت و او را هدایت کرد (طه / ۱۲۱).
۶- او شخصیتی مستقل و آزاد دارد ، امانتدار خداست ، رسالت و مسؤولیت دارد ، از او خواسته شده است با کار و ابتکار خود زمین را آباد سازد و با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند . همانا امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوهها عرضه کردیم ، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند ، اما انسان بار امانت را به دوش کشید و آن را پذیرفت . همانا او ستمگر و نادان بود (احزاب / ۷۲).
۷- ما انسان را از نطفهای مرکب و ممزوج آفریدیم تا او را مورد آزمایش قرار دهیم ، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم . همانا راه را به او نمودیم ، او خود یا سپاسگزار است و یا کافر نعمت . ( یا راه راست را که نمودیم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسید و یا کفران نعمت کرده ، منحرف میگردد (دهر /۳).او ازیک کرامت ذاتی و شرافت ذاتی بر خوردار است ، خدا او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است . او آنگاه خویشتن واقعی خود را درک و احساسمیکند که این کرامت و شرافت را در خود درک کند و خود را برتر از پستیها و دنائتها و اسارتها و شهوترانیها بشمارد .
خداوند می فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنى ءَادَمَ وَ حَمَلْنَهُمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَهُم مِّنَ الطیِّبَتِ وَ فَضلْنَهُمْ عَلى کثِیر مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً(سوره اسراء۷۰) یَوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ فَمَنْ أُوتىَ کتَبَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئک یَقْرَءُونَ کتَبَهُمْ وَ لا یُظلَمُونَ فَتِیلاً(سوره اسراء ۷۱) وَ مَن کانَ فى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فى الاَخِرَهِ أَعْمَى وَ أَضلُّ سبِیلاً(سوره اسراء،۷۲) »: ما بنى آدم را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا ( بر مرکبهاى راهوار ) حمل کردیم ، و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنها روزى دادیم ، و بر بسیارى از خلق خود برترى بخشیدیم . ، به یاد آورید روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان مى خوانیم ، آنها که نامه عملشان به دست راستشان است آنرا ( با شادى و سرور ) مى خوانند و سر سوزنى به آنها ظلم و ستم نمى شود . ، اما آنها که در این جهان ( از دیدن چهره حق ) نابینا بودند در آنجا نیز نابینا هستند و گمراه تر !
۸- او از وجدانی اخلاقی برخوردار است ، به حکم الهامی فطری زشت و زیبا را درک میکند . سوگند به نفس انسان و اعتدال آن ، که ناپاکیها و پاکیها را به او الهام کرد (۱ شمس / ۸ و ۹).
۹- او جز با یاد خدا با چیز دیگر آرام نمیگیرد . خواستهای او بی نهایت است ، به هر چه برسد از آن سیر و دلزده میشود مگر آنکه به ذات بی حد و نهایت ( خدا ) بپیوندد . همانا تنها بایاد او دلها آرام میگیرد (رعد / . ۲۸ ) ای انسان ! توبه سوی پرورد گار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را دیدار خواهی کرد (انشقاق / ۶).
۱۰- نعمتهای زمین برای انسان آفریده شده است . همانا اوست که آنچه در زمین است برای شما آفرید (بقره / . ۲۹ ) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مسخر او قرار داده است ( پس او حق بهرهگیری مشروع همهء اینها را دارد (جاثیه / ۱۳ ).
۱۱- او را برای این آفرید که تنها خدای خویش را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد . پس او وظیفهاش اطاعت امر خداست . همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند ( ذاریات / ۵۶).
۱۲- او جز در راه پرستش خدای خویش و جزبا یاد او خود را نمییابد ، و اگر خدای خویش را فراموش کند خود را فراموش میکند و نمیداند که کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود . همانا از آنان مباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را ازیاد خودشان برد (حشر / ۱۸).
۱۳- او همینکه از این جهان برود و پردهء تن که حجاب چهرهء جان است دور افکنده شود ، بسی حقایق پوشیده که امروز بر او نهان است بروی آشکار گردد.همانا پرده را کنار زدیم ، اکنون دیدهات تیز است .
۱۴- او تنها برای مسائل مادی کار نمیکند ، یگانه محرک او حوایج مادی زندگی نیست . او احیانا برای هدفها و آرمانهایی بسیار عالی میجنبد و میجوشد .او ممکن است که از حرکت و تلاش خود جز رضای آفریننده ، مطلوبی دیگر نداشته باشد . ای نفس آرامش یافته ! همانا به سوی پرورد گارت باز گرد با خشنودی متقابل : تو از او و او از تو خشنود (فجر ۲۸) خداوند به مردان و زنان با ایمان باغها و عده کرده است که در آنها نهرها جاری است ، جاویدان در آنجا خواهند بود و هم مسکنهای پاکیزه ، اما خشنودی خدا از همهء اینها برتر و بالاتر است . آن است رستگاری بزرگ (توبه / ۷۲).
بنابراین از نظر قرآن انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند ، خلیفه و جانشین او در زمین ، نیمه ملکوتی و نیمه مادی ، دارای فطرتی خدا آشنا ، آزاد ، مستقل ، امانتدار خدا ومسؤول خویشتن و جهان ، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان ، ملهم به خیر و شر ، و جودش از ضعف و ناتوانی آغاز میشود و به سوی قوت و کمال سیر میکند و بالا میرود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمیگیرد ، ظرفیت علمی و عملیاش نا محدود است ، از شرافت و کرامتی ذاتی بر خوردار است ، احیانا انگیزه هایش هیچ گونه رنگ مادی و طبیعی ندارد ، حق بهره گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است .