یکى از مطالبى که باید همواره مورد توجه و دقت پدر و مادر و سایر مربیان قرار گیرد اینست که مراقب کودک باشند که از حق خودش تجاوز نکند و حقوق دیگران را نیز محترم بداند. کودک باید منظم باشد. باید نظم در زندگى را به او یاد داد.
باید چنان تربیت شود که نه از گرفتن حقش عاجز باشد و نه حقوق دیگران را پایمال کند. البته شالودهى این صفت در خانه و به دست پدر و مار ریخته مىشود پدر و مادر باید نسبت به تمام کودکانشان به یک جور رفتار کنند، هیچیک را بر دیگرى مقدم ندارند. بین پسر و دختر و کوچک و بزرگ و زشت و زیبا و خوشفهم و بدفهم فرق نگذارند. حتى در مورد اظهار محبت و علاقه هم با همهى آنان یک جور رفتار کنند. تا حس حسد و کینهتوزى در بینشان بوجود نیاید. و سرکش و متجاوز بار نیایند.
اگر کودک دید در خانهى خودشان کاملاً حقوق افراد مراعات مىشود، مىفهمد که در اجتماع هم باید حقوق افراد را محترم شمرد.
اما اگر در خانه هرج و مرج بود و حقوق افراد مراعات نشد، خوى سرکشى و تجاوز در کودک تقویت مىشود. اگر کودک در مغازهى نانوایى، یا در موقع سوار شدن به اتوبوس، یا در هنگام رفتن به کلاس و بیرون آمدن از مدرسه، نوبت دیگران را رعایت نکرد و حق سایرین را تضییع نمود و پدر و مادر و یا مربیان دیگر او را در این عمل تشویق کردند، به آن کودک معصوم خیانت نمودهاند.
زیرا از آغاز کودکى مىپندارد که زورگویى و تعدى بر دیگران و تقدم بىجهت، یک نوع زرنگى و هنر است. چنین فردى وقتى وارد اجتماع شد یا در رأس کارى قرار گرفت تمام مقصدش کوبیدن و پایمال کردن حقوق دیگران خواهد بود و بغیر از نفع شخصى خودش هیچ هدف و منظورى نخواهد داشت.
این درس تربیتى به طور کامل در خانهى حضرت زهرا اجرا مىشد. به قدرى در این باره دقت مىشد که حقوق و نظم را در کوچکترین موارد مراعات مىکردند.
از باب نمونه: على بن ابىطالب علیهالسلام مىفرماید: روزى پیغمبر اکرم در منزل ما استراحت کرده بود، حسن آب خواست. رسول خدا برخاست قدرى شیر دوشی و در ظرفى کرده و دست حسن علیهالسلام داد. حسین از جاى خویش بلند شد خواست کاسهى شیر را از دست حسن بگیرد اما پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) جلو حسین را گرفت و نگذاشت شیر را از حسن بگیرد. حضرت زهرا که این منظره را تماشا مىکرد عرض کرد: یا رسولاللَّه گویا حسن را بیشتر دوست دارى؟.
پاسخ داد: چنین نیست، بلکه علت دفاع من از حسن اینست که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضاى آب کرده باید نوبت را مراعات نمود. (۱)
۱ـ بحارالانوار ج ۴۳ ص ۲۸۳.