مدت کوتاهی است که با پسرعمه ام ازدواج کردم. رفتار خانواده شوهر با من بسیار بد است و به اندازه ای که به شوهرم علاقه دارم، او به من علاقه ندارد.
باید بدانید، زندگی در این دنیا در کام هیچ کس برای ابد شیرین نخواهد ماند. ما همه مسافرانی هستیم که چند روزی در این دنیا رحل اقامت میافکنیم و باید به فردایی بیندیشیم که تمامی ندارد و آغاز راه است، بنابراین نه میتوان به خوشی دنیا دل بست و نه میتوان غم را جانشین او قرار داد. تمام انسانها به جز معصومین(ع) در معرض طغیان و عصیان هستند و نمیتوان کسی را یافت که از هر جهت کامل باشد، پس کمال نزد انسانها از امور نسبی است و هر کس به اندازه تلاشی که میکند و به تهذیب نفس و اخلاق میپردازد از آن بهره میبرد و از دیگران متمایز میشود.
قرآن میفرماید: “کل نفس بما کسبت رهینه”. نفس مرهون رفتار و کردار ماست که کسب میکنیم. هر انسانی اگر بخواهد به درمان خویش مشغول شود، گویا هرگز وقت حسابرسی بر اعمال دیگران را نخواهد یافت.
خواهر گرامی! شما اینک به زندگی مشترکی روی آوردهاید که هم فراز دارد و هم نشیب، غمها و شادیها در زندگی مشترک تقسیم میشوند و گذشت و چشم پوشی لااقل در یک طرف باید باشد، تا زندگی از ثبات وق رار لازم برخوردار شود. اگر انسان بخواهد به چشم بدبینی، طعنه، حساسیت، اضطراب به دنیای اطراف خود بنگرد، همه چیز را معیوب میبیند و این درست بر عکس شیوه و رفتار معصومین گرامی است. داستانهای فراوانی از تاریخ نقل شده است که ائمه معصومین و حتی شخص نبی مکرم اسلام(ص) در مقابل آزار و اذیت افراد جاهل و نادان با رویی خوش به استقبال آنان میرفتند و به آنها دعا نیز میکردند و ما باید با تأسی از همان رفتار و اعمال در دلها نفوذ کنیم، نه که برای خود دشمن درست کنیم. خدا را شکر کنید که از زندگیتان راضی هستید و نیز وصلتی که با پسر عمه کردید باید در روابط عاطفی شما و عمه تان تأثیری بیش از پیش بگذارد، نه این که با چشم کدورت و بدبینی حرکات و رفتار آنان را زیر نظر بگیرید.ازدواج موجب علاقه مندی صحیح و عاقلانه دو طرف نسبت به یکدیگر میشود ولی ممکن است علاقه یکی از طرفین نسبت به دیگری بشتر و یا کمتر باشد و این طبیعی است، مردها معمولاً معذورند و علاقه خود را در پنهان و باطن نگاه میدارند و کمتر حاضر به بروز آن نزد همسر میشوند ولی اگر زنی همسر خود را بیش از حد دوست داشت نباید منتظر باشد که مرد او نیز چنین علاقهای را به او داشته باشد، زیرا که در بعضی از افراد جنبههای عاطفی آنها بیشتر از افراد دیگر است و طبعاً عاطفهمندان بیش از دیگران به زحمت میافتند و رنج بیشتری میبرد. پس اولاً نباید فکر کنید که شوهرتان کمتر به شما علاقهمند است و ثانیاً بر فرض صحّت چنین مسئلهای نباید موجب نگرانی و اضطراب شود، ممکن است به مرور زمان و تغییر احوال اوضاع طبیعی شده توقعات و خواسته ها تعدیل شود. اما فرمودید چیزی که بیش از همه مرا آزار میدهد ترس همسرتان از مادرش است! شاید همسرتان احترام بیش از حد به مادر میگذارد، یک فرزند حق ندارد به مادرش حرف بزند این که ایشان به مادرشان احترام میگذارند نقطه قوتی در زندگی شما به شما میآید. شما باید احترام بزرگترهای شوهرتان، چون مادر شوهر و پدر شوهر را نگاه دارید، تا نتیجه خوبی بگیرید. پس از امروز به بعد عینک بدبینی را در آورید و به جای آن عینک خوش بینی بگذارید زیرا چنین افرادی چون شما اگر نخواهند در خود تغییری بدهند همیشه با خود درگیر شده و روزگار خود و همسر و فرزندان را سیاه خواهند کرد. زود رنجی یا بی خیالی قابل درمان است.