مهارت تصمیم گیری
اگرچه همهی ما قدرت تصمیمگیری داریم اما تصمیمگیری هوشمندانه و صحیح نیاز به مهارت دارد. همهی ما تجربهی تصمیمگیری اشتباه و پیامدهای ناخوشایند آن تصمیم را داریم. برخی از تصمیمهای غلط درباره موضوعات کم اهمیت هستند و تاثیر چندانی در زندگی و سرنوشت ما ندارند اما تصمیمگیریهایی در زندگی هر فردی وجود دارد که از اهمیت بسیار بالایی برخورد است و پیامدهایی آن ما را تا آخر عمرمان درگیر میکند.
محققان معتقدند کسانی که هوش هیجانی بالاتری دارند تصمیمات بهتری میگیرند، چرا که آنها میتوانند وجوه مختلف قضیه را از هم جدا کنند و نگرانی ها و اضطراب مربوط به مسائل دیگر را در تصمیمشان دخالت ندهند.
تعریف مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری یک فرایند ذهنی است و مهارت تصمیم گیری شامل انواع تواناییهای فکری و داشتن اطلاعات در مورد تصمیمی که میخواهیم بگیریم، میباشد.
در سادهترین شکل، تصمیم گیری به معنی انتخاب کردن بین دو یا چند مسئله مختلف است. در فرایند گسترده تر، گرفتن یک تصمیم شامل انتخاب بین راه حل های ممکن برای یک موضوع است. ممکن است تصمیم گیری با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو، انجام شود.
شهود و استدلال در تصمیم گیری
روند شهودی به معنی استفاده از شهود یا ندای درونی است. شهود ریشه در واقعیت ندارد بلکه بر اساس درک و برداشت شما است. شهود روش قابل قبولی برای تصمیم گیری است، اما عموما برای تصمیمات ساده یا سریع مناسب تر است.
روند استدلالی یعنی از شواهد و جمع بندی اطلاعات و آمار موجود در زمینه مورد نظر استفاده شود. تصمیمات پیچیده تر باید با روشی رسمی تر و ساختار یافته تر اتخاذ شوند، که معمولا شامل هر دو روش شهودی و استدلالی میشود.
مراحل تصمیم گیری
تصمیمگیری منطقی شامل هفت مرحله است:
مرحله اول: مواجه شدن با تصمیم
برای مواجه شدن باتصمیم و اجتناب نکردن ازتصمیمگیری، وجود چند ویژگی زیر ضروری است:
۱ .آگاه بودن از اطلاعات: بسیاری از تصمیمگیریها را محیط برمیانگیزد.
برای مثال فرد در مورد خطرات مصرف سیگار چیزهایی را یاد میگیرد و سپس با ین تصمیم مواجه میشود که سیگار را ترک کند.
۲ .آگاه بودن از نیازهای درونی: فرد تغییراتی را در خواستهها و آرزوهای خود حس میکند و این تغییرات درونی، وی را تحریک میکند تا برای بدست آوردن آنچه که میخواهد، تصمیم بگیرد.
۳.وضوح و تمرکز بر موضوع: تصمیمها باید واضح و مشخص باشند.
برای مثال این موضوع که «من از وضعیت زندگیام ناراضی هستم»، بسیار کلی است. در چنین مواردی باید از یک جمله احساسی مبهم فراتر رفت و در یک جملهی مشخص و واضح رسید.
مرحله دوم: ایجاد حق انتخابها و جمعآوری اطلاعات درباره آنها
در اکثر موارد، تصمیمها شامل انتخابهای سیاه و سفید هستند. رسیدن به انتخابهای مختلف مستلزم یک فرایند خلاق است. در این مرحله، بارش فکری روش مؤثری است و میتوانیم برای تحریک تفکر خلاق، قواعد بارش فکری، یعنی عدم انتقاد از ایدهها، خوشآمدگویی به هرایدهای و اهمیت دادن به کمیت و نه کیفیت را در مورد خود نیز به کار ببریم.
پس از پیدا کردن حق انتخابهای مختلف، شروع به جمعآوری اطلاعات در مورد آنها میکنیم و گاهی از همین جمعآوری اطلاعات است که انتخابهای دیگر نیز پدیدار میشوند. هدف از جمعآوری اطلاعات، به دست آوردن اطلاعات لازم برای گرفتن یک تصمیم موفق است و اینکار مستلزم یک رویکرد منظم جهت پیداکردن و بررسی منابع اطلاعات و آگاهی از زمان پایان دادن به این کار است.
مرحله سوم: ارزیابی پیامدهای پیشبینی شدهی حق انتخابها
تصمیمگیری منطقی مستلزم ارزیابی حق انتخابهای موجود برای انتخاب بهترین تصمیم است. ارزیابی انتخابهای مختلف براساس پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلند مدت برای خود و دیگران صورت میگیرد.
پیامدهای مربوط به خود شامل هماهنگی با اهداف و ارزشها، میزان زمان وکوشش لازم، میزان پاداش محسوس، هزینه یا پاداش هیجانی، تأیید و یا عدم تأیید دیگران و آسایش و راحتی فیزیکی میباشد.
مرحله چهارم: متعهد کردن خود به یک تصمیم
در این مرحله تصمیم گرفته میشود و فرد متعهد میشود که آنرا انجام دهد. راههایی که میتوانند تصمیمگیریهای سخت و متعهد شدن به آنها را تقویت کنند، عبارتند از:
۱ .بررسی تطابق و هماهنگی تصمیمها با ارزشهای اساسی
۲ .بیان واضح اهداف و فهرست کردن پاداشهای اختصاصی حاصل ازتصمیمگیری و رسیدن به اهداف موردنظر (برای خود و دیگران)
۳ .بررسی دوباره حق انتخابها، اطلاعات جمعآوری شده و فرایند ارزیابی آنها
۴ .طراح بهترین راه اجرای تصمیم و چگونگی مقابله با موانع و واکنشهای منفی دیگران
۵ .توجه و به خاطر سپردن پاداشهای حاصل از گرفتن تصمیم
مرحله پنجم: طرح ریزی برای چگونگی اجرای تصمیم
وقتی تصمیم خود را گرفتیم، باید چگونگی اجرای آن را به بهترین نحو طراحی کنیم. مهارتهای طرحریزی شامل موارد زیر است:
۱ .بیان واضح اهداف و اهداف فرعی و مشخص کردن یک چارچوب زمانی
۲ .ساده و کوچک کردن کارهایی که باید انجام گیرد.
۳ .درنظر گرفتن راههای مختلف اجرای تصمیم
۴ .پیشبینی مشکلات و موانع
۵ .تشخیص منابع حمایت کننده
۶ .نوشتن طرح عمل: این طرح باید ساختار واضحی داشته باشد که نحوه رسیدن به هدف اصلی و خرده هدفهای مربوط به آن را روشن کند. علاوه بر این، در نوشتن طرح باید جزییات نیز نوشته شود و در واقع یک نقشه دقیق و عملی از چگونگی رفتن ازنقطه الف به ب باشد.
مرحله ششم: اجرای تصمیم
در اجرای تصمیم، توجه به موارد زیر ضروری است:
۱ .زمانبندی: باید بهترین زمان را برای اجرای تصمیم انتخاب کرد.
۲ .نگرانی های پس از تصمیم : این احساس نگرانی ممکن است دلایل زیادی داشته باشد.
علل نگرانی بعد از تصمیم
– ممکن است از ترک برخی عادات و یا دست کشیدن از بعضی مسائل غمگین باشیم.
– ممکن است اعتماد به نفس کافی برای اجرای تصمیم نداشته باشیم.
– ممکن است نسبت به درستی تصمیم خود تردید داشته باشیم و بخواهیم دوباره آن را وارسی کنیم.
– و یا ممکن است ازتصور عملی کردن تصمیم خود مضطرب شویم و رفتار اجتنابی داشته باشیم.
در چنین مواقعی باید به خاطر داشت که معمولاً نگرانیهای پس ازتصمیم گیری، درهنگام آغاز اجرای تصمیم زیاد است، ولی وقتی روند کار را ادامه داده و نسبت به درستی تصمیم خود اعتماد پیدا کنیم، اضطراب و نگرانب نیز کاهش مییابد.
۳ .عذر و بهانه نیاوردن: این مورد بر اهمیت پذیرش مسئولیت برای اجرای تصمیم تأکید میکند. وقتی در جریان اجرای تصمیم خود با موانع روبرو میشویم، باید به جای عذر و بهانه آوردن از خود سئوال کنیم: «در این موقعیت چه کار میتوانم انجام دهم».
۴ .پاداش دادن به خود: اجرای بعضی تصمیمها خود به خود پاداش دهنده است. در موارد دیگر میتوانیم از پاداشهایی برای تقویت خود استفاده کنیم. میتوانیم پاداش کلامی به خود بدهیم، برای مثال به خودمان بگوییم «این کار را خیلی خوب انجام دادی»، و یا با خود قرارداد ببندیم که در صورت رسیدن به پیشرفت خاصی، پاداشهایی برای خود درنظر بگیریم.
۵ .کنار آمدن با احساس نامیدی و درماندگی: وقتی کارها طبق انتظار پیش نمیرود، ممکن است احساس نومیدی و درماندگی انگیزه ما را تضعیف کند. در چنین مواردی باید به خاطر داشته باشیم که وقفه در جریان کار، بخشی از فرایند اجرای تصمیمهای دشوار و دست کشیدن از عادات مضر است. باید به جای تسلیم شدن، علت این وقفهها را پیدا کنیم و برنامهریزیهایی برای اصلاح آن انجام دهیم.
مرحله هفتم: ارزیابی پیامدهای واقعی اجرای تصمیم
در این مرحله هم چگونگی اجرای طرح عمل و هم پیامدهای دست یافتن و یا دست نیافتن به اهداف، مورد ارزیابی قرار میگیرد. درمواردی که به اهداف خود دست نیافتهایم، شاید لازم باشد تصمیم اصلی خود را بررسی نماییم و دوباره از مرحله اول شروع کنیم.
تصمیمات منطقی شامل ادراک دقیق بازخورد و عمل کردن براساس آن است. پردازش منطقی اطلاعات، به ما در تصمیم گیری و ارزیابی آن کمک میکند.
چرا گاهی احساس می کنیم نمی توانیم درست تصمیم بگیریم؟
گاهی افراد در شرایط سخت و حساس، احساس می کنند نمی توانند به خوبی تصمیم بگیرند. زیرا در شرایط بحرانی اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
گاهی نیز به خاطر تصمیم های اشتباهی که در گذشته گرفتهاند نمیتوانند به خود اعتماد کنند. همین امر موجب شک و تردید فرد شده و فرد احساس می کند قدرت
تصمیم گیری خود را از دست داده است. مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا واقع بینانه تر با احساسات منفی خود روبه رو شوید.