انسان و همه ی چیزهای اطرافش و کره ای که روی آن زندگی می کند، همه و همه در حال حرکت اند. (۱)
حرکت او به سمت مقصدی است که در حقیقت، مبدأ اوست عین دوباره به سمت مبدأ حرکت خود در حرکت است. (۲)
انسان در حرکت باید بداند کیست، قبلاً کجا بوده و اکنون کجاست و در آینده با عملکرد خود در ظرف عمر خود، چه خواهد شد؟
شناخت نسبت به آنچه هستیم، هویت ماست. حرکت ما در چارچوب نوای آهنگینی به نام «زمان» در جریان است. پس هرکس برای شناخت هویت خود باید زمان خود را بشناسد و با شناخت بهتر زمان، تعامل بهتری با آن داشته باشد و در نتیجه در آینده ی زمانی، هم همای سعادت را دریابد و هم به هویت خویش افتخار کند و نیز کسانی که در آینده می زیند «قصه ی مایی ما» را بشناسند و به آن احترام بگذارند.
انسان باید خود را بشناسد تا بتواند از خود، بهتر برا ی خود بهره برداری کند. اگر چه هر کسی با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت خانوادگی، سنی، تحصیلی، دینی، ملی، کاری و محیطی خود دارد، تا حد زیادی می تواند هویت خود را بداند و در شکل دهی بهتر آن تلاش کند؛ اما یکی از اساسی ترین اطلاعاتی که باید در جمع آوری و استفاده از آن سعی کند، درباره ی «زمان» است. خودشناسی، خودیابی، احساس مسئولت، توجه به تواناییها و استعدادها و بهره وری از سرمایه ها و همه و همه از مسائلی است که با هویت زمان ما گره می خورد.
زمان و زمانه
زمان، روز و شبهایی است که ما در آن به سر می بریم و لحظه لحظه ی آن را با حرکت هوشمندانه ی خود ارزش می بخشیم. زمان که مانند ظرف بزرگی، ما را در خود جای داده اند. این نوع از زمان، قابل مهار کردن نیست.
گاه مقصود از «زمان»، زمانه است؛ عین مجموعه ی شرایط و عواملی که کیفیت زمانی موجود در این برهه از زمان را ایجاد کرده است. نوع حکومت، نگرش حکومت به مردم، فقر و غنا مردم، نحوه ی تعامل فرهنگهای موجود در آن زمان در بین ملتهای مختلف و… از عواملی است که «زمانه» را می سازد.
شناخت زمان و فواید آن
انسان در مجموعه ی کنشهایی که در طول زندگی خود دارد، ناگزیر از کسب شناختهای است که با آن بتواند زندگی کند و زندگی بهتری بسازد. یکی از این شناختها، شناخت زمان خویش است. مولای متقیان امام علی (ع) می فرماید: «ای کمیل! هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو در آن، محتاج به شناخت هستی». (۳)
اثرگذاری شناخت زمان بر زندگی انسان، بیش از اثر شناختهای دیگر است تا آنجا که در فرهنگ دینی ما آمده است: «شناخت آدمی به زمان خود، برای شناختهای او کافی است». (۴)
کسی که زمان خود را بشناسد، تغییرات، بلندیها و بالابرنده های آن و پستیها و فروآوردنده های آن را می شناسد. پس در تاریکیها و دگرگونیهای آن، گم و گمراه نمی شود و در گرداب حوادث، غرق نمی شود و اصولا «گمراه کننده ها به کسی که زمانش را می شناسد، تهاجم نمی کنند». (۵)
شناخت زمان، کمک می کند تا انسان در گرماگرم زندگی و حرکت و تلاش و استفاده ی بهتر از زمان، «من» خود و هویت اصلی خود را فراموش نکند.
برای اینکه انسان هویت اصلی خود را شناخته و آن را در حادثه های زمان گم نکند، باید زمینه های مثبت و منفی زمان را بشناسد و برای فهم دقیق هویت خود، از جریان جویبار زمان بیرون آمده، از بالای سر بدان نظاره کند.
درس آموزی در مکتب زمان
پس از شناخت زمان، باید همچون شاگردی زیرک، پای درس استاد زمانه بنشینیم و به درسها و پندهای او گوش فرا دهیم؛ از او درس بگیرم که زمانه دو روی یک سکه است که روزی به ما رو می کند و روزی دیگر رو برمی گرداند. (۶) پس آن گاه که به ما روی کرد، مغرور نشویم و هویتمان را دستخوش آسیبها و آفتها نسازیم و آن وقت که از ما روی برتافت بی تحمل نشویم و شکیبایی پیشه کرده، خود را دستخوش هویتهای بیگانه قرار ندهیم.
از این استاد، یاد بگیریم که زمان، همچون آینه ای است که تجربه ی گذشتگان را در خود متبلور می سازد و بخشی از آن نیز بازتاب دهنده ی اعمال دیگران است. پس «عبرت گیری»، درس دیگری است که زمان به ما می آموزد. (۷)
نیز باید از زمان بیاموزیم که «باید فرزند زمان خود باشیم» (۸) و پا به پای زمان خود، حرکت کنیم. شرایط زمانه را درک کنیم و با حفظ اصالت و هویت شخصی و ملی، سوار بر قطار زمان، به حرکت سازنده ی خود ادامه دهیم.
فرزند زمان خویشتن باش
افرادی که در یک زمان زندگی می کنند، نسبت به زمانه ی خود به گونه های متفاوت برخورد می کنند که می توان آنها را به چهار گروه تقسیم کرد: (۹)
۱ ـ افرادی که در زمان امروز زندگی می کنند، اما چون به نیازها و اوضاع و شرایط امروز آگاهی ندارند، خود را برای درک زمان و تعامل با شرایط امروز آماده نکرده اند. اینان افراد گذشته و دیروز به حساب می آیند.
۲ ـ افرادی که در امروز زندگی می کنند، اما شرایط و نیازهای امروز را درک نموده، با همه توان، خویش را برای بهره وری از امکانات موجود به کار گرفته اند و در راه خیر و صلاح و تکامل خود و دیگران کوشش می کنند. اینان افراد زمان شناس و موفقی هستند.
۳ ـ افراد که در این زمان زندگی می کنند، اما به خاطر محدودیت ظرف زمان و ناتوانی مردم زمانه از درک آنان، انسانهای فردا هستند. شمار این افراد، اندک است و گاهی می توان آنها را افراد استثنایی و از نوابغ بشری دانست.
۴ ـ افرادی که در این زمانه و امروز زندگی می کنند، هم آشنایی و درک درستی از این زمان دارند و هم با توجه به بهره وری از شرایط و امکانات موجود و تجربه ی افراد دیروز، امروز را به فردا ارتباط می دهند و خلاصه انسانهای امروز و فردا خواهند بود.
در میان گروههای چهارگانه ی یاد شده، متعادل ترین و ممتازترین آنها گروه چهارم است؛ یعنی افرادی که فرزند زمان خویش اند. به این معنا که هم درک و شناخت صحیح از زمان خویش دارند و هم با بینش و عمل حساب شده ی خود، آینده ی خویش و جامعه را مد نظر داشته، برای آن، تدبیر و تلاش به کار می گیرند.
کنار آمدن با زمان و زمانه
پس از آنکه زمان را شناختیم و درسها و عبرتهای آن را به گوش جان نوشیدیم، باید بدانیم که گاهی جریان حرکت و زمان بر خلاف ما، اعتقاد و هویت ماست، اینک وظیفه چیست؟
اصولاً کسی که به نشاخت زمان خود، موفق شده است. از تغییرات و حادثه های زمان خود به تعجب درنمی آید. (۱۰) بلکه با روشن بینی سعی در پیدا کردن راهکاری مناسب برای برخورد با آن تغییرات خواهد داشت. به چند گونه می توان با زمان و اهل آن برخورد کرد:
۱ ـ بی تفاوتی نسبت به زمان یا اعتماد نابجا به آن
نداشتن خط سیر درشت و حرکت مبتنی بر اداره در زندگی، اشتباهی است که برخی از افراد را دچار تزویر خود می کند. اعتماد نابجا و یا بی تفاوتی نسبت به جریانات در حال انجام و از جمله احساس امنیت نسبت به زمان و حوادث در جریان آن و یا نداشتن جبهه ی روشن در مقابل جریانها، موجب شکست انسان خواهد شد. پس اعتماد به زمان، موجب «شکست خوردن» و بی تفاوتی نسبت به آن، موجب «خواری» است. (۱۱) پس هرکس که به زمانه اعتماد کند، زمانه را به درستی نشناخته و پندهای آن را درنیافته است. (۱۲)
۲ ـ دشمنی با زمان
هویت هر زمان، مجموعه ی مؤلفه هایی است که آن را به وجود آورده است و معلول تغییرات اشخاص است. به عنوان نمونه می توان هویت یک جامعه را در نظر گرفت که پس از تغییر حاکمیت یک کشور، استراتژی یک حاکم نیز تغییر خواهد کرد (۱۳) و به اصطلاح می گویند: «زمانه عوض شده است» و یا اینکه غالب مردمی که در یک جامعه زندگی می کنند، در نحوه ی زندگی، پوشش، معاشرت، خوراک و افکار اجتماعی و… تابع زمانه ی خود هستند و به تعبیر امام علی (ع): «مردم به زمانه شان شبیه ترند تا به پدرانشان». (۱۴)
حال که با تغییراتی در زمان روبه رو شدیم و می خواهیم مسیری برخلاف جریان و در خلاف حرکت جاری داشته باشیم، دشمنی با زمان، راه صحیحی برای برخورد با این تغییرات نخواهد بود؛ زیرا «هرکه با زمان، دشمنی ورزد، زمان، او را به خاک خواهد نشاند». (۱۵)
۳ ـ مدارا با زبان
شخصی که واقعیتهای اطراف خود را می شناسد و باور دارد، در صفحه ی شطرنج زندگی، مهره ها را به گونه ای می چیند که برنده ی بازی باشد و با کیش دوراندیشی، زمان را مات کرده و پیروز بازی زندگی باشد. انسان دوراندیش، کسی است که با زمانه ی خود مدارا کند. (۱۶)
پینوشتها:
۱ ـ کل فی فلک یسبحون (سوره انبیاء، آیه ی ۳۳).
۲ ـ یا ایها الانسان کادح الی ربک کدحا فملاقیه (سوره انشقاق، آیه ۶).
۳ ـ تحف العقول، ص ۱۷۱.
۴ ـ امام علی (ع)؛ بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۸۰.
۵ ـ امام صادق (ع)؛ تحف العقول، ص ۳۵۶.
۶ ـ امام علی (ع) بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۸۱.
۷ ـ امام علی (ع)؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۹.
۸ ـ امام علی (ع)؛ غررالحکم و دررالکلم، ح ۴۴۷.
۹ ـ برداشتی از: نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی، قم: نشر خرم، ۱۳۷۹، ص ۸۰.
۱۰ ـ امام علی (ع)؛عیون الحکم و المواعظ، ص ۱۲۶.
۱۱ ـ امام علی (ع)؛ غرر الحکم و دررالکلم، ح ۸۰۲۸.
۱۲ ـ امام علی (ع)؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۴۱۴.
۱۳ ـ امام علی (ع)؛ نهج البلاغه، نامه ی ۳۱.
۱۴ ـ خصائص الائمه؛ ص ۱۱۵.
۱۵ ـ امام علی (ع)؛ غررالحکم و دررالکلم، ح ۹۰۵۴.
۱۶ ـ امام علی (ع)؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۷.