تدبیر صحیح میان احسان به والدین  و خواسته های همسر، مصادیقی از معاشرت نیکو با والدین (قسمت یازدهم)

تدبير صحيح ميان احسان به والدين  و خواسته هاي همسر، مصادیقی از معاشرت نیکو با والدین (قسمت یازدهم)

بیست  و دوم  : تدبیر صحیح میان احسان به والدین  و خواسته های همسر

الف ) دو نوع پدر و مادر نسبت به عروس و داماد داریم :

نوع اوّل : والدینی که دوست دارند فرزندانشان اهلِ مشورت باشند ولی هیچگونه دخالتی در زندگی آنان نمی کنند مگر در حدِّ راهنمائی های کلّی و تذکّر برای رعایتِ حدود الهی که تعداد این ها در جامعه بسیار کم است . 

۱ . عروسِ حضرتِ امام قدّس سرّه ( سرکار خانم فاطمه طباطبایی ) نقل کرده اند : حضرتِ امام قدّس سرّه در زندگی شخصی و خانوادگی فرزندانشان غیر از ارشادات و نصایحِ کلّی دخالت نمی کردند و فرزندانشان را در برنامه ریزی و انجام کارها آزاد می گذاشتند حتّی در اسم گذاری نوه ها دخالتی نمی کردند ( غیر از موارد گناه که تذکّر می دادند ) .

زندگی به سبک روح الله ، ص ۸۴

۲ . نمونه ای از نصیحت ها : دخترِحضرتِ امام قدّس سرّه ( سرکارخانم زهرا مصطفوی ) نقل کرده اند : در عقد دخترِ خواهرم در غیاب داماد به او فرمودند : تو جوری منزل را آماده کن و در منزل مهیّا باش که شوهرت وقتی یادش می آید که می خواهد بیاید منزل ، با شوق و ذوق بیاید نباید طوری باشد که با اکراه بیاید .

زندگی به سبک روح الله ، ص ۹۲

نوع دوم : والدینی که دوست دارند دخالت کنند و اخلاقشان چنین است که در ارتباط با این نوع والدین باید حتماً به چند نکته مهمِ  زیر توجّه نمود :

۱ . بدانیم که نظرات و کارهای بیشترِ آنان از باب دلسوزی و خیرخواهی است که چنین می کنند و نامش را دخالت نگذاریم .

۲ . در صورتی که می دانیم نظرشان اشتباه است به انگیزه شان که خیرخواهی است توجّه کنیم نه به فکر وعملشان البتّه نسبت به خودمان همیشه باید به عملمان نگاه کنیم نه انگیزه مان  .

۳ . در صورتی هم که می دانیم حرفشان اشتباه است و یا غرضی دارند که بسیار کم است ، شنیدنِ حرفِ آنان یک بحث است و تأثیر پذیر بودن بحثی دیگر است .

۴ . اگر پدر یا مادرمان نسبت به همسرمان خلافی مرتکب شده اند و یا بالعکس ، از کار خلافِ او دفاع نکنیم بلکه صریحاً بگوئیم اگر چنین بوده حق با شماست و من با ایشان صحبت خواهم کرد و همیشه سعی کنیم در برابرِ حق جبهه گیری نکنیم .

۵ . نمّامی کردن ممنوع است لذا اگریکی از آنان بر علیه دیگری صحبتِ نامناسبی کرد به او منتقل نکنیم .

۶ . بدانیم که این نوع مدیریّت بسیار دشوار می باشد و هرچه کار دشوارتر باشد پاداشش بیشتر است .

۷ . احترام به مادر و پدر همسر و تکریم شخصیّت ایشان توسّط عروس خانم از اصول مهم زندگی مشترک و از معیارهای اصلی حسن تدبیر در حیات زوجهای جوان است .

احترام به برادر و خواهر و خویشان همسر و برخورداری از رفتارهای معقول در برابرِ ایشان ، باحفظِ حریمِ  ارزشها و عنایت به دامنه محرمیّت ها ، بیانگر کمال عروسِ خانواده است .

۸ . آقا دامادهای بصیر ، با توجّه به حساسیّت احتمالی والدینِ خود ، بخصوص مادر نسبت به زندگی تازه و شخصیّتِ عروس خانم ، همچون تن پوشی مطمئن برای همسر ، هرگز ذرّه ای از کاستیها و نارساییهای زندگی مشترک و ضعفها و کوتاهی های احتمالی همسر خویش را به خانواده مادری خود انتقال نمی دهند ، بلکه همیشه از مهر و محبّت و گرمی و صمیمیّت همسر خود سخن گفته ، با ابلاغِ ارادتِ خاص و محبّتِ خالصانه وی نسبت به والدین و خواهرانش ، دلِ ایشان را به هم نزدیک می کند .

آقا داماد ها هرگز گله های احتمالی مادر و خواهر خود را به همسرشان انتقال نمی دهند و در عوض از تعریف و تمجید آنان نسبت به شخصیّت خوب عروسشان سخن می گویند و این خود زمینه پدیدآیی نگرشهای مثبت و رفتارهای خوشایند نسبت به خانواده همسر در اندیشه و عملِ عروس خانم خواهد بود .

۹ . آقا دامادهای اندیشه مند و عروس خانمهای فهیم هرگز اجازه نمی دهند که فرصتی فراهم شود تا جمعی زبان به غیبت گشوده ، شخصیّتِ همسر و یا خانواده ایشان را مورد نقّادی و تحقیر قراردهند .

آقا دامادهای مهربان و منطقی و عروس خانمهای باوقار و متین همواره تلاش می کنند که با محبّتِ متقابل و گرمی روابط ، دلهای والدین خود را نسبت به همدیگر نزدیک و نزدیکتر سازند .

برای عروس خانمهای مؤمن و متعهّد و آقا داماد های حقیقت بین و روشن ضمیر پر واضح است که صله ارحام و دیدار خویشان و نزدیکان از برجسته ترین و پرثواب ترین اعمال است ، و در این میان ، دیدار مادر و پدر خود و همسر بیشترین فضیلت را به همراه دارد . لذا عروس و داماد جوان و پویا همواره یکدیگر را نسبت به دیدار محبّت آمیز والدین همسر توصیه و ترغیب می کنند . آنان که در صله ارحام و دیدار خویشان پیشگام هستند ، عموماً از زندگی پرنشاط و پر برکت و عمری باعزّت برخوردارند .

۱۰ . متأسفانه برخی از همسرها در شرایطِ ناخوشایندی که در آن واقع می شوند می گویند : « زن یا شوهر پیدا می شود امّا پدر یا مادر که پیدا نمی شود » و با چنین جملات ناصوابی زمینه ظهور نگرشهای منفی و روابطِ سرد و طرد آمیزی را در کانون خانواده فراهم می نمایند شایسته و بایسته آن است که هرگز جملاتی از این قبیل بین زن ها و شوهرها ، دامادها و مادر زن ها ، عروس ها و مادر شوهرها مطرح نگردد .

ر. ک : روانشناسی رابطه ها ، دکتر غلامعلی افروز ، ص ۷۰

ب ) توجّه داشته باشیم که عدم تدبیر صحیح میان والدین و همسر سبب گرفتای های دنیا و آخرتمان خواهد شد

۱ . شخصی به محضر مرحوم آیت الله آقا شیخ محمّد اصفهانی قدّس سرّه ( معروف به کمپانی ) آمده و عرض کرد : من وضعم روز به روز بدتر می شود و از کسی هم که مورد تأیید شما بوده دعا گرفته ام ولی اثر نداشته به دعا که نمی شود شک کرد زیرا از معصوم علیه السلام است و به آن شخص هم شک ندارم چون مورد اعتماد شماست امّا چه کنم رزق و روزیم بسته شده است ؟ آقا فرمودند : بگرد ببین چه کرده ای ؟ عرض کرد : خیلی جستجو کردم به خدا قسم به جرأت می توانم دست روی قرآن بگذارم و بگویم حقّ الناسی به گردن ندارم . فرمودند : صله ی ارحام چطور ؟ آیا صله ی ارحام می کنی ؟ عرض کردم : بله فرمودند : به پدر و مادرت چطور ؟ عرض کردم : آری به وظیفه ام رفتار می کنم . آقا فرمودند : برو بازهم دقّت کن ببین کجا مشکل پیدا نمودی . از خدمتِ آقا مأیوسانه خارج شدم ، زیاد فکر کردم یک مورد به ذهنم آمد فردای آن روز خدمتِ آقا رفتم و عرض کردم : آقا یک مرتبه مادر و همسرم برسَرِ مطلبی در گیر شده بودند من بر سَرِ مادرم داد زدم و گفتم : چقدر نق می زنی و ایراد می گیری ؟! و بعد ، هم توبه کردم و هم از مادرم عذر خواهی کردم و برایش هدیه ای گرفتم ولی نمی دانم راضی شده یا خیر ؟ آقا فرمودند : پس مادرت راضی نیست برو صورتت را کفِ پای مادرت بگذار و بگو مادر من بدبخت شدم ، من اشتباه کردم از من راضی باش . او می گوید : وقتی پیش مادرم رفتم و صورتم را بر کفِ پایش گذاشتم و گفتم : مادر تورا به خدا از من راضی باش . اشگِ مادرم جاری شد و گفت : تو منِِ پیرزن را جلوی عروسم خرد کردی هدیه ی تو به درد من چه می خورد با پول و هدیه که نمی شود همه چیز را درست کرد امّا حالا که چنین عذر خواهی کردی تو را بخشیدم . پس از این رضایتِ مادرم قفلِ زندگیم باز شد .

۲ . ملا علی کازرونی نقل کرده است : شبی درعالم رؤیا دیدم قصر مجلّل و با شکوهی در باغی قرار دارد ، گفتم از کیست ؟ گفته شد مال فلان نجّار است بعد در همان حال یک وقت دیدم صاعقه ای آمد و تمام قصر و باغ و درخت ، آتش گرفت و خاکستر مطلق شد از خواب بیدار شدم ، فردا رفتم درِ مغازه اش گفتم : راستش را بگو دیشب چه کار کردی ؟ او را قسم دادم ، خلاصه ، آخرش گفت : نصفِ شب بین زنم و مادرم گفتگو شد من هم به طرفداریِ به ناحق از همسرم با مادرم برخورد نا مناسب داشتم . گفتم : برو بدبخت که همه چیزت را آتش زدی ، هستی ات را سوزاندی ، یک عمر زحمت ، همه اش را به آتش کشیدی .

گنجینه ی معارف ، ج ۳ ، ص ۱۸۱ به نقل از تفسیر سوره مبارکه حدید ، شهید دستغیب / چگونه با سعادت زندگی کنیم ، ج ۱ ، ص ۲

۳ . در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جوانی بود به نام علقمه که نماز و روزه و صدقات مستحبّی زیادی انجام می داد در لحظات پایانی عمرش که سخت بیمار بود همسرش کسی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد که به حضرت خبر دهند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمار و صهیب و بلال را فرستادند تا به او شهادتین را تلقین نمایند آنان هرچه به او شهادتین تلقین می نمودند جواب نمی داد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مطّلع ساختند حضرت فرمودند : از پدر و مادرش کسی زنده هست ؟ عرض کردند : مادری سالخورده دارد حضرت کسی را فرستادند که به او خبر دهد که اگر می تواند بیاید و گرنه رسول خدا نزدِ او خواهد آمد وقتی به او خبرداده شد گفت : جانم به فدای رسول خدا ، خودم خواهم آمد . عصا زنان به سرعت خدمتِ حضرت رسید . پس ازسلام و علیک ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ای مادرِِ علقمه واقعیّت را بگو ، البتّه اگر خلاف هم بگویی خداوند از طریق وحی مرا مطّلع خواهد ساخت ، فرزندت علقمه چگونه بود ؟ عرض کرد : زیاد اهل نماز ، روزه و انفاق بود حضرت فرمودند : ارتباطش با تو چگونه بود ؟ عرض کرد : از او راضی نیستم فرمودند : چرا ؟ عرض کرد : چون با من مخالفت می کرد و همسرش را بر من ترجیح می داد . حضرت فرمودند : نا رضایتیِ مادرِِ علقمه مانعِ شهادتین گفتنِ اوست فرمودند : بلال برو هیزم فراوان آماده کن مادرِِ علقمه پرسید : چرا هیزم ؟ حضرت فرمودند : می خواهم در برابرِ خودت او را آتش بزنم عرض کرد : چگونه می توانم تحمّل کنم که فرزندم را در برابرِ چشمانم آتش بزنید ؟ حضرت فرمودند : عذاب خداوند سخت تر است ، پس اگر می خواهی مورد مغفرتِ پروردگار قرار گیرد از او راضی شو ، به خدایی که جانم در اختیار اوست نماز و روزه و صدقاتش تا تو راضی نشوی به او سودی نمی رساند عرض کرد : خداوند و ملائکه و همه مؤمنان حاضر را شاهد می گیرم که از علقمه راضی شدم . حضرت فرمودند : ای بلال برو ببین علقمه زبانش به گفتنِ شهادتین باز شده است ؛ زیرا ممکن است مادرِِِ علقمه بخاطر خجالت از ما این کلام را گفته باشد وقتی بلال رسید ، مشاهده کرد که علقمه با صدای بلند مشغول گفتن شهادتین است . بلال خطاب به جمع حاضر گفت : ناراحتی مادر علقمه مانعِ گفتنِ شهادتین او بود و رضایت او سببِ بازشدنِ زبانش گردید . همان روز علقمه از دنیا رفت و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستورِ غسل و کفن او را صادر کرده ، بر بدنش نماز خواندند و هنگام دفنِ او در کنار قبرش فرمودند : یَا مَعْشَرَ المُْهاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ مَنْ فَضَّلَ زَوْجَتَهُ عَلى أُمِّهِ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللهِ وَ المْلائِکَهُ وَ النّاسُ أَجمَْعِین لا یَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لا عَدْلاً إِلاّ أَنْ یَتُوبَ إلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ یُحْسِنُ إلَیْها وَ یَطْلُبُ رِضَاهَا فَرِضَى اللهِ فی رِضَاهَا وَ سَخَطُ اللهِ فی سخَطِها فَنَسْأَلُ اللهَ أَنْ یُوَفِّقَنا لِرِضاهُ وَ أَنْ یُجَنِّبَناسخَطَهُ إِنَّهُ جَوادٌ کَرِیمٌ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ ؛ ای مهاجرین و انصار هرکس همسرش را بر مادرش ترجیح دهد پس لعنتِ خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد و خداوند هیچ کار واجب و مستحبّی را از او نمی پذیرد مگر توبه کند و به مادرش احسان و نیکی نماید و رضایت اورا جلب نماید پس رضایت خداوند در رضایتِ مشروعِ اوست و غضبش در غضبِ مشروع اوست ؛ بنابر این از خداوند متعال می خواهیم که ما را برای بدست آوردنِ رضایتش موفّق بدارد و از غضبش ما را در امان بدارد ؛ زیرا او بخشنده ، باکرامت ، مهربان و دارای رحمت است .

الکبائر / ۱/ ۳۹ / الکبیره  الثامنه ـ و بالوالدین احسانا /۱ /۱۶

یاد سپاری بسیار مهمّ

اهتمام به احسان و نیکی به والدین نباید سببِ ظلم و ستم به همسر و فرزندان گردد که متأسفانه بعضی که اهل افراط و تفریط اند چنین آلودگی هایی پیدا می نمایند به طور مثال در سلسله مراتبِ نفقه ی واجب و مستحب بعضی گرفتارِ انحراف در رفتار می گردند

سلسله مراتب در نفقه ی واجب

سؤال: هر گاه انسان، قدرت مالى به قدرى که بتواند هم صرف خود نماید و هم نفقه‏ى همسر و
اقارب واجب النفقه‏ى خود را بدهد ندارد کدام‏یک مقدّم است؟

جواب: خودش مقدّم است و اگر اضافه داشته باشد زوجه بر اقاربِ واجب‏النفقه مقدّم است پس اگر از قوت خود بیشتر
دارد باید زیادى را صرف زوجه کند و اگر از نفقه‏ى زوجه زیاد آمد صرف اقارب واجب النفقه مانند پدر و مادر و اولاد
نماید.

مجمع المسائل ، ج ۲ سؤال ۵۰۵

سؤال: شخصى به مقدار تأمین مخارج خود و زن و فرزندانش درآمد دارد و درآمد او به مخارج
پدر و مادرش نمى‏رسد وظیفه‏اش چیست؟

جواب: به طور کلى نفقه‏ى خود انسان و زوجه دائم او مقدّم است، ولى در باب نفقه، پدر و مادر و فرزندانِ انسان در
یک درجه و مساوى هستند و فرزند بر پدر و مادر تقدّم ندارند و نیز جدّ و جدّه و اولادِ اولاد در یک درجه و مساوى هستند
و اولاد اولاد بر جدّ و جدّه مقدّم نیستند بنابراین در تأمین مخارج، نباید بین فرزندان و پدر و مادر فرق گذاشت، بلکه این‏ها
در عرض هم و در یک درجه مى‏باشند و خلاصه با وجود اقرب نوبت به ابعد نمى‏رسد امّا اگر چند نفر در یک درجه باشند در
وجوب انفاق مساوى هستند، لذا در فرض سؤال وجهى براى تقدیم اولاد بر پدر و مادر نیست و باید هر چه دارید بین آن‏ها و
بالسویه اطعام و انفاق کنید.

جامع المسائل ، ج ۲ ، سؤال ۱۰۴۹

سلسله مراتب در نفقه ی مستحب

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : خَمْسُ تَمَرَاتٍ أَوْ خَمْسُ قُرَصٍ أَوْ دَنَانِیرَ أَوْ دَرَاهِمَ یَمْلِکُهَا الْإِنْسَانُ وَ هُوَ یُرِیدُ أَنْ یَمْضِیَهَا فَأَفْضَلُهَا مَا أَنْفَقَهَا الْإِنْسَانُ عَلَى وَالِدَیْهِ ثُمَّ الثَّانِیَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ ثُمَّ الثَّالِثَهُ عَلَى قَرَابَتِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الرَّابِعَهُ عَلَى جِیرَانِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الْخَامِسَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ هُوَ أَخَسُّهَا أَجْرا .

وسائل‏الشیعه ، ج ۹ ، ص ۴۳۲ 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : پنج دانه خرما یا پنج دانه نان یا پنج دینار یا پنج درهم که انسان مالک باشد و بخواهد انفاق نماید برترینش آن است که به مصرف والدینش برساند پس از آنان ، صرف خود و خانواده اش نماید و پس از آن ، صرف بستگان نیازمندش و پس از آن صرف همسایگان نیازمند و پس از آن ، در هر راه خیر انفاق نماید که مورد آخر ، کمترین پاداش را دارد .

بیست و سوم :  اگر والدین بدی هم کردند ما خوبی کنیم

عَنِ الْحَکَمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : إِنَّ وَالِدِی تَصَدَّقَ عَلَیَّ بِدَارٍ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ یَرْجِعَ فِیهَا وَ إِنَّ قُضَاتَنَا یَقْضُونَ لِی بِهَا فَقَالَ : نِعْمَ مَا قَضَتْ بِهِ قُضَاتُکُمْ وَ بِئْسَ مَا صَنَعَ وَالِدُکَ إِنَّمَا الصَّدَقَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا جَعَلَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا رَجْعَهَ لَهُ فِیهِ فَإِنْ أَنْتَ خَاصَمْتَهُ فَلَا تَرْفَعْ عَلَیْهِ صَوْتَکَ وَ إِنْ رَفَعَ صَوْتَهُ فَاخْفِضْ أَنْتَ صَوْتَکَ قَالَ : قُلْتُ  : فَإِنَّهُ تُوُفِّیَ قَالَ : فَأَطِبْ بِهَا .

وسائل‏الشیعه ، ج ۱۹، ص ۲۰۴

شخصی به نام حکم نقل می کند : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : پدرم منزلی را به خاطر خداوند به من داده ولی بعد پشیمان شده و قاضی هم به نفع من حکم داده [ وظیفه من چیست ؟ ] حضرت فرمودند : حکم قاضی صحیح است و پدرت کار بدی انجام داده زیرا چیزی که برای خداوند به کسی داده  شده پس گرفتن جایز نیست ولی تو هم اگر با پدرت اختلافی داری مبادا صدایت را بالا بیاوری و چنانچه او صدایش را بالا آورد تو صدایت را پایین بیاور به حضرت عرض کردم : پدرم از دنیا رفته است فرمودند : حلالش کن ش

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید