خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذارد در لانه ی او ماوا گزیند.مار پذیرفت و او را به لانه ی تنگ و کوچکش راه داد.چون لانه ی مار کوچک بودخارهای تیز خارپشت به بدن مار فرو میرفت و او را اذیت میکرد.اما مار از سر نجابت و مهمان دوستی دم بر نمی آورد.سرانجام مارگفت:((نگاه کن که چگونه مجروح و خونین شده ام.لطفا خانه ی مرا ترک کن.))
خارپشت گفت:((من مشکلی ندارم.اگر تو ناراحتی میتوانی لانه ی دیگری برای خود بیابی!))
نکته:عادات ابتدا به صورت مهمان پیش ما می آیند اما دیری نمیگذرد که خود را صاحبخانه مینامند و کنترل ما را به دست میگیرند.مواظب خارپشت عادات منفی باشید.فرزانه ای روشن فکر میگوید:
همیشه بهترین راه را برای پیمودن میبینیم اما فقط راهی را میپیماییم که به آن عادت کرده ایم.
اسیر عادت ها نشویم
- شهریور ۱۶, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 130 نفر
- برچسب ها : اسیر, خارپشت, داستان ها و حکمت ها, عاشقانه و عالمانه, فرزانه, مار