کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد گرجی
عنوان: اضطراب و افسردگی در کودکان (علائم و نشانه ها)
اضطراب و افسردگی فرزندان ریشه ی یکسانی دارند. این ها دو مشکل اساسی فرزندان ما هستند که ریشه ی یکسانی دارند اما با هیجانات مختلف هم همراه هستند.
اگر فرزند ما در احساسات و هیجاناتی مثل ترس و خجالت دچار مشکلاتی بشود و نتواند این ها را خوب تنظیم کند ما حدس می زنیم که این فرد در آینده دچار اضطراب بشود.
اگر یک کودک بترسد که یک کاری را انجام بدهد مثلا نمره اش پایین شده و می ترسد که به پدرش بگوید یا یک کار اشتباه را انجام داده و ترس این را دارد که به مادرش بگوید…
واژه ترس در این جملات در حال تکرار شدن است. این ما را به این سمت می برد که احتمالا فرد در آینده یا در زندگی روزمره دچار اضطراب شود یا اینکه به فرزند می گوییم بلند شو و در جمع صحبت کن، نظر خودت را بیان کن و یا اگر به مدرسه می روی و معلم سوالی پرسید پاسخ بده، چرا نمی توانی؟ می گوید: خجالت می کشم! شرم دارم! یعنی باز هم یکی از علائم و ریشه های اضطراب را می بینیم.
خجالت کشیدن و ترس داشتن، می تواند نشانه های اضطراب داشته باشد.
افسردگی هم ریشه در هیجانات فرد دارد. یعنی اگر کودک ما در هیجاناتی مثل غم، احساس گناه، نفرت و.. از تعادل و تنظیم مورد نظر خارج بشود می تواند نشانه ی افسردگی باشد.
مثلا: وقتی که می گوییم فرد افسردگی دارد یعنی اینکه:
غم خیلی زیادی دارد
همیشه ناراحت است
در خودش می باشد
حوصله حرف زدن ندارد
قدرت حرکت کردن و به سمت هدف رفتن را ندارد.
بیش از اندازه غم دارد یا اینکه بیش از اندازه احساس گناه دارد.
مثلا این فرد یا کودک می آید و می گوید: مامان، من سر نمره ی خودم به شما دروغ گفتم!
خب، کار اشتباهی کرده و آمده و این را هم به مادرش گفته و قضیه تمام شده است. اما بارها و بارها این را تکرار می کند یعنی احساس گناه خیلی زیاد دارد. این احساس گناه خیلی زیاد باعث می شود که ما حدس بزنیم این فرد الآن یا در آینده با واژه ای به نام افسردگی مواجه بشود. یا اینکه نفرت خیلی زیادی دارد. یعنی از یک واقعه و اتفاقی کینه ی خیلی زیادی دارد. گاها والدین می گویند که بَدی های دیگران را فراموش نمی کند، یعنی نمی تواند این نفرت و حس نفرت که نسبت به اتفاق دارد را در خودش حل کند. این هم می تواند یکی از علائم و ریشه های هیجانی افسردگی باشد. در نتیجه ما می گوییم که اضطراب و افسردگی از این نظر که پایه ی اضطراب و هیجانات فرد را درگیر می کنند مشترک هستند. اما از این نظر که هرکدام احساسات و هیجانات متفاوتی را مطالبه می کنند تا آن اتفاق رخ بدهد فرق دارند.