صفحه اصلی دوره بازکردن همه

۲۴- حل مشکلات تحصیلی بعد از ایام کرونا

متن

بسم الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد گرجی

عنوان: حل مشکلات تحصیلی بعد از ایام کرونا

مجری:

باتوجه‌به اینکه چند سالی بحث کرونا مطرح بود و بچه‌ها نتوانستند مدرسه بروند و یک محدودیت‌هایی داشتیم، الآن مدارس باز شده و یک حال و هوایی ایجاد شده است. خانواده‌ها دغدغه‌ها و یک سری مشکلات با فرزندانشان دارند، دررابطه‌با بحث مشاوره تحصیلی که چه نقشی می‌تواند داشته باشد در کمک‌کردن به خانواده در اینکه فرزندشان بتواند در طی دوره تحصیلی شرایط بهتری داشته باشد و این ارتباط سالم و مؤثر باشد چه نظری دارید و چه راهکارهایی وجود دارد؟

کارشناس:

بله موضوع بسیار قابل اهمیتی است. چون بعد از دو سه سال مدارس حضوری شد و این کار یک تغییر و تحولی در روند آموزش ایجاد کرد و این تغییروتحول هم یک مقاومتی را در همه افراد ایجاد می‌کند. مبنی بر اینکه آیا بپذیرند این تغییر اتفاق بیفتد یا خیر؟

جدا از همه دغدغه‌هایی که وجود دارد، نقش والدین اهمیت زیادی دارد. ما فرزندانمان عادت کردند به فضای مجازی، خانه ماندن و زحمت کمتری کشیدن! بخش زیادی از این به احساسات و هیجانات بچه‌ها برمی‌گردد.

این تغییر و تحولی که در بحث فرایند آموزشی ایجاد شد باعث شد والدین و بچه‌ها یک‌طوری عادت کنند به درس‌خواندن در فضای مجازی و شاید برایشان این‌طور هم راحت‌تر بود. اما الآن و در این سالی که شروع کردیم روند آموزش به قبل برگشته است.

بچه‌ها بَدشان نمی‌آید که همچنان در خانه بنشینند و با گوشی درس بخوانند. زمانی که به درس معلم گوش می‌دهند بازی‌های کامپیوتری و موبایل را انجام بدهند. اما یک بخش زیادی از این خواسته‌های بچه‌ها به احساسات و عواطف آنها برمی‌گردد. یعنی چه؟

یعنی فرزند می‌داند باید درس بخواند؛ اما می‌گوید: حوصله‌اش را ندارم! پایان ترم یک کاری می‌کنم …

بچه‌ها می‌دانند باید درس بخوانند. یعنی از نظر شناختی بچه‌ها ضعفی ندارند، این‌طور نیست که ما فکر کنیم بچه‌ها از لحاظ هوشی کم‌توان هستند. متوجه این موضوع هستند. اما آن چیزی که اجازه نمی‌دهد دانش‌آموز و فرزند ما درس خود را بخواند به احساسات و هیجانات برمی‌گردد. ما باید چه‌کار کنیم؟

ما باید دانش‌آموزان و فرزندانمان را به سمتی ببریم که احساسات و عواطفشان را درک کرده و منطقی حل کنیم. یک‌بخشی از این حل‌کردن به این برمی‌گردد که فرزند را به مشاوره تحصیلی ببریم. نزد روان‌شناس و مشاور ببریم تا این موضوعات را به او آموزش بدهد.

یک‌بخشی برمی‌گردد به این که میزان سخت‌گیری ما در شروع سال تحصیلی کمتر از چیزی باشد که در قبل بوده است. چرا؟ چون بچه‌ها خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه تلاش زیادی برای درس‌خواندن نمی‌کنند. مخصوصاً حالا که باید اول صبح بیدار بشوند و شب هم زود بخوابند. یک فرایندی که قبلاً بوده را باید دوباره تکرار کنند. وقتی که نمی‌خواهند این اتفاق بیفتد و تمایلی برای انجام این اتفاق ندارند از آن طرف ماجرا هم ما بخواهیم دائم سخت‌گیری کنیم و بگوییم: بیشتر بخوان، تکالیفت را سر موقع انجام بده و… باعث می‌شود که بچه‌ها زودتر از آن چیزی که ما پیش‌بینی می‌کنیم از فرایند درس و آموزش و تحصیل خسته بشوند؛ بنابراین این سخت‌گیری‌های ما کاری را نمی‌تواند از پیش ببرد.

بنشینیم کنار بچه‌ها و پابه‌پای آنها درس بخوانیم. اگر فرزندمان در مقطع ابتدایی قرار دارد: کشیدن نقاشی، خواندن شعر و داستان می‌تواند به او کمک کند. اگر فرزند ما در متوسطه اول و دوم هست، این فرزند ما می‌توانیم به او بگوییم: بیا با هم درس بخوانیم تا خاطرات گذشته من هم مرور بشود! یا اگر دخترعمو و پسرعمو آشنایی هست که نزدیک به گروه سنی فرزندمان است تدبیری بیندیشیم که کنار هم بنشینند و با هم درس بخوانند و از تجارب آموزش حضوری خودشان در مدرسه به همدیگر بگویند تا بتوانند فرایند آموزش را به بهترین نحو ممکن پیش ببرند.

تأکید زیاد ما بر این است که بحث احساسات و هیجانات را در بچه‌ها کاملاً درک کنیم، بدانیم که باید چه‌کار کنیم و در راستای مدیریت‌کردن این احساسات و هیجانات پیش بریم تا شناختشان بهبود پیدا کند و تمایل به درس‌خواندن در آنها مجدد تقویت بشود.

مجری:

یک سری از کلیات را دررابطه‌با بحث تحصیلی فرزندان مطرح شد، حالا سؤال این است که الآن پیشنهاد چیست برای اینکه بشود این فرایند را به یک‌شکل بهتر انجام بشود و خانواده‌ها چه‌کار باید بکنند تا نتیجه این کار مثبت شود؟

کارشناس:

واقعیت ماجرا روی چند موضوع مهم می‌چرخد. مادامی که فرزند پدر و مادری دارد که در خانه با هم درگیر هستند، یا بین خودشان مشکل دارند یا بر سر فرزندان، این فرزند نمی‌تواند روان سالمی داشته باشد که درس بخواند. یک زمانی است که فرزند سرکار می‌رود و می‌آید و چند ساعت می‌خوابد و خستگی فیزیکی و جسمانی برطرف می‌شود. اما یک زمانی است که فرزند درس می‌خواند و فکرش درگیر است، یعنی باید تمرکز داشته باشد و این تمرکز ناشی از محیط خانوادگی است. اگر پدر و مادرها با هم اختلاف دارند، این اختلاف را تا جایی که می‌توانند در مقابل بچه‌ها نداشته باشند. اگر در واقع اختلافشان جدی است حتماً به مشاوره مراجعه کنند.

یک زمانی هم هست که خانواده‌ها بر سر تحصیل فرزندشان با هم اختلاف‌نظر دارند، مادر می‌گوید فرزند باید تجربی بخواند و پدر می‌گوید باید ریاضی بخواند. یا اینکه پدر می‌گوید: روی درس بچه خیلی حساس نشو، یک دیپلمی می‌گیرد؛ ولی مادر می‌گوید: خیر همه فامیل‌های ما لیسانس دارند و این باید حتماً یک لیسانس بگیرد.

این اختلافاتی که بین پدر و مادر وجود دارد باعث می‌شود که بچه‌ها تمام توان خودشان را برای تحصیل نگذارند. برای یادگیری نگذارند. شاید هشتم و نهم درس بخواند. شاید دهم و یازدهم درس بخواند؛ ولی مطمئن باشید سال دوازدهم که قرار است سال کنکور باشد و مهم است نمی‌خواند … خسته می‌شود … چون فرزند در زمان تحصیل دچار دوگانگی شده است. دوگانگی باعث این می‌شود که فرزند تکلیف خودش را نداند.

این دوگانگی تحصیلی که از سوی پدر و مادر برای فرزند رخ می‌دهد باعث این هم می‌شود که فرزند در ارتباط با پدر و مادر هم دچار آسیب بشود؛ بنابراین پدر و مادرها باید در ابتدا جو و محیط خانه را مطلوب نگه دارند. تا جایی که می‌توانند. ما نمی‌گوییم که هیچ اختلاف و بحثی در خانه نشود؛ چون شدنی نیست؛ اما این امکان وجود دارد که این تنش‌ها، نگرانی‌ها و دغدغه‌ها تاحدامکان کاهش پیدا کند و این پایین‌بودن تنش‌ها باعث می‌شود که بچه‌ها با آرامش بیشتری درس بخوانند. زمانی که فرزند در اتاق درس بخواند و ناگهان صدای دعوای پدر و مادر را بشنود قطعاً تمرکزش به هم می‌ریزد و نمی‌تواند درس بخواند.

دومین نکته این است که پدر و مادرها اجازه بدهند فرزندان جایی که توانمندی دارند درس بخوانند. الزامی ندارد که همه به رشته‌های نظری بروند، همه دکتر و مهندس بشوند … فرزند باید جایی درس بخواند که بتواند از پس‌کار بربیاید. چه‌بسا اگر فرزند ما در فنی و حرفه‌ای و کاردانش درس بخواند و کنار درس یک مهارتی کسب کند خیلی موفق‌تر از زمانی باشد که به‌اجبار ما رشته تجربی برود و پزشک بشود … او نمی‌شود؛ اما اگر هم شد یک پزشک حاذق نمی‌شود؛ چون با زور و اجبار آمده است. دیریازود پزشکی را کنار می‌گذارد یا به حاشیه می‌سپارد و سراغ علاقه‌مندی خودش می‌رود؛ بنابراین اجباری به این موضوع نداشته باشیم.

سومین مورد که اهمیت زیادی هم دارد این است که خواب بچه‌ها باید تنظیم باشد. اگر دانش‌آموزی ساعت دو شب می‌خواهد بخوابد، هفت صبح بیدار بشود، به نظر شما این فرد با چهار پنج ساعت خواب سرحال است؟ آماده است که درس معلم را یاد بگیرد؟ قطعاً خیر، بیداری بعد از یازده دوازده شب اصلاً معنایی ندارد. یعنی فرزند ما ساعت یازده دوازده باید بخوابد. تکالیف را هم قبل از این ساعت انجام بدهد. اگر درس را ننوشته بود نگوییم تا ننویسی نباید بخوابی، بلکه اولویت با خواب بچه‌هاست. اگر خواب فرزند مختل بشود قطعاً صبحانه و نهار و شام او هم همین‌طور می‌شود. یا وعده غذایی را حذف می‌کند یا با خانواده نمی‌خورد و تنها می‌خورد یا اگر هم بخورد با اشتهای کامل نمی‌خورد. میل به غذا نخواهد داشت.

علاوه بر اینها رفتار فرزند با دوستانش هم یک رفتار همراه با تنش و ناراحتی خواهد بود. همه این‌ها تحت‌الشعاع قرار می گیرد. همه اینها باید اصلاح بشود.

چهارمین مورد مربوط به گوشی موبایل است. مشکلی که همه والدین با آن درگیر هستند.

فرزند از مدرسه که می‌آید سراغ گوشی می‌رود، دائم پای گوشی است، از این بازی به آن بازی … از این شبکه مجازی به آن شبکه مجازی … چالش و درگیری فرزندان با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بر سر این موضوع به‌شدت زیاد است و این باعث می‌شود که فرزندان ما یک رابطه عاطفی مطلوب با والدین خودشان نداشته باشند. چه‌کار باید کنیم؟

اولین کاری که در بحث مدیریت فضای مجازی و موبایل در خانه باید انجام بشود این است که پدر و مادر باید خودشان این فضای مجازی را مدیریت کنند. یعنی خودشان دائم پای گوشی نباشند. وای‌فای گوشی نباید دائم وصل باشد. نباید حجم نامحدود برای خانه بخریم، معنایی ندارد. وای‌فای خانه در ساعت یازده دوازده شب باید قطع بشود. مکالمه رایگان و نامحدود اگر برای گوشی فرزند تهیه کنیم طبیعتاً اشتباه است؛ بنابراین یک محدودیت‌هایی این‌طوری را باید در نظر بگیریم. اول‌ازهمه باید از خودمان شروع کنیم.

از گوشی فاصله بگیریم و به‌موازات این فاصله بگوییم: خب، پسرم، دخترم امروز که رفتی مدرسه بیا صحبت کنیم ببینیم چطور بود؟ معلم چه گفت؟ چه اتفاقاتی افتاد؟

به راه‌های مختلف فرزند را به صحبت‌کردن مشغول کنیم و او را از فضای مجازی دور کنیم.

پنجمین نکته و آخرین نکته که خیلی هم مهم است، دوستان فرزند برای پدر و مادر باید مشخص باشند. چه کسانی هستند؟ چه خانواده‌هایی دارند؟ چه طرز فکرهایی دارند؟ اگر فرزند ما قرار است یک هدف‌گذاری داشته باشد که دو سال بعد کنکور بخواند از الآن شروع به درس‌خواندن کرده است، دوستانش هم باید این ویژگی را داشته باشند. دوستی که تمایلی به درس‌خواندن ندارد نمی‌تواند فرزند ما را به آن سمت هدایت کند.

همیشه به خانواده‌ها می‌گوییم: تنها چیزی که روی آن حساس باشید و به‌هیچ‌عنوان از آن عبور نکنید این موضوع است که دوستان فرزندان را بررسی کنید. با چه کسی می‌رود؟ با چه کسی می‌آید؟ با خانواده‌هایشان ارتباط بگیرید، چون این دوستان تأثیر زیادی روی بچه‌ها می‌گذارند. نهایتاً از کلاس هفتم به بعد آن‌قدر که بچه‌ها از دوستانشان تأثیر و انرژی می‌گیرند و حرف‌شنوی دارند از ما پدر و مادرها ندارند. به همین دلیل باید به این موضوع توجه زیادی داشته باشیم.

محتوای درس
پیمایش به بالا