کلیپ
پادکست
متن
بسم‌الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد رفیعی
عنوان: دخالت بیجا در امور فرزندان
آقایان و خواهران این را دقت کنید: اجازه دخالت دیگران در امور فرزندانتان ندهید. با خودش واقعا مشورت کنید. نگویید فلانی و فلانی اینطور گفتند! تا گزارش به شما دادند مقابل فرزندتان نایستید. برخورد نکنید. گفتگو کنید از خودش بپرسید. حتی اگر درست بود اجازه بدهید که خودشان اظهار نظر کنند.
ابوحنیفه خدمت امام صادق (ع) آمد. گفت: این پسر شما موسی ابن جعفر در یک مکانی شلوغ که پر از رفت و آمد بود داشت نماز می خواند. نماز را باید در جای خلوت خواند. فراغت داشت. چرا شما تذکر نمی دهید. امام صادق (ع) وقتی فرزندشان وارد شدند فرمودند: فرزندم اینچنین مطلبی مطرح شده است. آیا درست است؟ آیا اینطور است؟
پاسخ داد: بله پدر جان درست است. ولی من اصلا متوجه مردم نبودم. برای اینکه خدا می فرماید من از رگ قلب به شما نزدیک تر هستم. آنقدر خدا به من نزدیک بود من متوجه مردم نبودم!
امام صادق (ع) جلوی همه کسانی که این حرف ها می زدند آقازاده شان را در آغوش گرفتند و فرمود: بابی انت و امی: پدر و مادرم فدایت ای کسی که سینه ات گنجینه اسرار و خزائن است. تشویق کرد او را.
او باید اهمیت را به صحبت خود فرزند داد اصل بعدی این است که اجازه دخالت دیگران را ندهیم. روحیات بچه ها با هم متفاوت است. سلیقه هایشان با هم متفاوت است.
این یک اصل است. مشورت. از خودشان نظر خواستن. با فرزند صحبت کنیم. بعضی والدین اولاد را فدای امیال خودشان می کنند. اجازه نمی دهند که فرزند انتخاب داشته باشند.
پیغمبر خدا نشسته بود یک جوان سمت راست او نشسته بود. و یک تعدادی پیرمرد هم در سمت چپ نشسته بودند شربت پخش می کردند. نوبت به جوان رسید یک لیوان شربت به او دادند و ظاهرا ههم لیوان آخر بود. پیغمبر نگاه کرد و دید که پیرمرد ها نشسته اند. (قاعدتا ما در اینطور موارد می گیریم و به افراد مسن می دهیم)
رسول خدا (ص) رو به این جوان کردند و فرمودند: اجازه می دهی این شربت را به یکی از این پیرمردها بدهم؟
جوان هم عرض کرد: (عرض شد که یک روحیه خاصی دارند و اقتضای سن این است.): خیر رسول الله، حق خودم است. شربت مال من است.
حضرت فرمود: نوش جانت بخور آقا
این یک قصه است. یک جریان است. نشان می دهد:
- شما اجازه دخالت به دیگران ندهید.
- بی اجازه دخالت در امور بچه ها نکنید.
خیلی ها از طرف فرزندانشان تصمیم می گیرند و مشورت نمی کنند. چرا پیامبر اینطور برخورد کرد؟