صفحه اصلی دوره بازکردن همه
1 از 2

۳۳.استاد رفیعی، اجبار و تحمیل مسائل به بچه ها

متن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد رفیعی

عنوان: اجبار و تحمیل مسائل به بچه ها  

بحث ما راجع به اکراه و اجبار و در واقع تحمیل مسائل به بچه ها و متربیان است. چقدر می شود از این طریق، با اجبار و اکراه تربیت را پیش برد؟

سابق در مدارس اینطور بود. در مسائل تربیتی اینطور بود. حرف را در خانه یک نفر می زد. در مدارس با تنبیه حرف را پیش می بردند، بچه ها کمتر اظهار نظر می کردند و از آنها کمتر نظر خواسته می شد. در ازدواج مخصوصا در دخترها و حتی در زن دادن پسرها، در انتخاب!

اما امروز می بینیم که این شیوه نقد می شود و اجبار و اکراه به عنوان یک روشی که کاملا نمی تواند جواب بدهد، نمی خواهیم بگوییم ۱۰۰ درصد این را نفی کنیم، یک زمان هایی اجبار و اکراه لامزم است. اما ا گر بخواهیم تمام تربیت در قالب زورگویی و جبر بیاید جواب نمی دهد.

خداوند به پیغمبر می فرماید: تو به زور نمی توانی مردم را مسلمان کنی! به جبر نمی توانی عقیده و باور مردم را تغییر بدهی!

چون ایمان قلبی است. آدم با قلبش چیزی را نمی تواند به زور بپذیرد. ممکن است شما شمشیر بالای سر کسی بگیرید و به زور یک چیزی را بگوید ولی یک چیزی را به زور باور نمی کند. باور زوری نمی شود.

پیغمبر غصه می خورد. می دید که برخی بت را می پرستیدند و حرف او را گوش نمی کردند. سوره یونس آیه ۹۹ نازل شد:

خداوند فرمود: پیغمبر غصه چه چیزی را می خوری، ما اگر بخواهیم به زور کسی را مسلمان و مومن کنیم برایمان کاری ندارد. یک لحظه کاری می کردیم که هیچ کس نتواند گناهی کند و همه را به زور مومن می آفریدیم. همان کاری که با فرشته ها کردیم. مگر فرشته ها می توانند به خدا بگویند نه؟! اصلا توان گناه ندارند و هرچه خدا بگوید انجام می دهند. مگر خورشید می تواند یک روز طلوع نکند؟ زمین می تواند یک روز نچرخد؟ باید کا رشان را انجام بدهند. تا روز قیامت!

وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّىیَکُونُوا مُؤْمِنِینَ: اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ [ای پیامبر! در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته] پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!

محتوای درس
پیمایش به بالا