کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد گرجی
عنوان: اضطراب (تعریف و شناسایی)
اضطراب در علم روانشناسی دو ریشه دارد، یعنی یک فردی اگر می گوید من مضطرب هستم یا نشانه های اضطراب که از آنها صحبت خواهیم کرد را در فرد دیگری می بیند ریشه در این موارد دارد:
ترس
شرم
وقتی که از ترس صحبت می کنیم یعنی اینکه من می ترسم حرف بزنم! این همان اضطراب است. اما یک وقتی است که من خجالت می کشم در جمع حرف بزنم، حالا این خجالت یا به خاطر قضاوت دیگران است یا من نگران هستم که خود واقعی ام را نشان ندهم.
حال سوال مطرح می شود که از کجا متوجه بشویم فرزند دچار اضطراب است؟ باید سراغ رفتارهای او برویم.
معمولا افرادی که اضطراب دارند از مواجهه شدن با مشکلات اجتناب می کنند.
یعنی فرد درسش را می گذارد تا شب امتحان بخواند. تا سال کنکورش بشدت درس خوان بود، امسال به سال کنکور رسیده و بشدت درس ها را پشت گوش می اندازد!
مثلا نوجوانی بود که می گفت: من درس نمی خوانم چون می خواهم سال بعد با خیال راحت بنشینم و درس بخوانم، دیگر مدرسه ندارم و کل وقتم را می گذارم تا درس بخوانم! این نشانه اضطراب است. یعنی از مواجهه با مشکلی که او را می ترساند فرار می کند. یعنی نمی خواهد خودش را با آن واقعیتی که فردا مواجه خواهد شد رو به رو کند. در نتیجه کارهایش را پشت گوش می اندازد و اگر هم انجام بدهد با کلی اضطراب و استرس و مشغله و با چند بار خواندن و تکرار یک درس و حفظ کردن درسی می خواهد آنرا به سرانجام برساند. این ها همه نشانه های اضطراب است.
یا زمانی که فرد در واقع از بیان نظراتش به پدر یا مادرش نگران است، ترس و واهمه دارد و مثلا می گوید: من معذب هستم که بنشینم و با پدرم صحبت کنم! این کارها باعث می شود که آن فرد مسئله اش را برود و به طور دیگری حل کند. می شود یک چالش و ناسازگاری بین والدین و فرزند که همه این ها می تواند نشانه ی اضطراب باشد.
اما عمده نشانه ی اضطراب این است که فرد از رو به رو شدن با آن اتفاق بشدت ترس دارد.