کلیپ
پادکست
متن
بسمالله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد قرائتی
عنوان: فرصتها
یکی از چیزهایی که آرامش را به هم میزند این است که انسان فرصت را از دست بدهد.
روایت داریم: ازدستدادن فرصتها آرامش را از بین میبرد.
حضرت امیر فرمود: فرصتها مثل ابر میآید و میرود.
فرصت جوانی:
جوانی فرصت است. به ما گفتند تا جوانید مواظب باش قبل از اینکه پیر شوی قدرش را بدانی. قبل از اینکه مریض شوی قدر سلامتی را بدانی. قدر سلامتی را داشته باش که همیشه اینطور نیست. الان ۴۰ سال هست در تلویزیون هستم اما نمیدانم ۱۰ دقیقه دیگر باشم یا نه فردا شب باشم یا نه. یک پشه روی صورت من
بنشیند، بینیام باد کند دیگر روبروی تلویزیون نمیایستم. بله، سخنرانی آقای قرائتی بند است به یک پشه.
همیشه فرصت مطالعه نیست، از فرصتها استفاده کنیم. مناطقی که هوایش معتدل است یا خنک است تابستان نباید تعطیل شود. خوزستان هوا گرم است. آیا اراک هم گرم است؟ آنجایی که معتدل است باید بر اساس هوا فرصتها را نسوزانیم. الان چرا جوانهای ما بی مهارت هستند؟ چون تابستانشان هدر میرود. بالاخره بچهای که ۱۲ سال مدرسه میرود ۴-۵ سال هم دانشگاه ۱۶ سال نوجوانی و جوانیاش در مدرسه و دانشگاه بوده است. اگر از فرصتهای تابستان استفاده میکرد قطعاً متخصصی میشد. اگر جوانی مهارت داشته باشد نباید غصه بخورد مهارتی ندارم، نان هم ندارم بخورم، شغل هم ندارم، دولت هم استخدام نمیکند.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید:
فرصت را دریاب، پیش از آنکه به اندوه تبدیل شود.
زیانکار واقعی عمرش را ازدستداده و چیزی دستش نیست.
روایت داریم که: شب و روز دارند در تو اثر میگذارند، تو هم در شب و روز اثر بگذار. شب و روز دارند از تو بهره میبرند، تو هم از شب و روز چیزی بگیر.
بعضی جملات و کلمات غلط در جامعه هست. ما گاهی وقتها میگوییم از دستمان رفت یا جا ماندیم! در قرآن آن که دارد خرج میکند، آنکه ندارد میگوید الحمدلله. بنده حرفی میزنم، میگویی احسنت حرفش خوب بود، همین که راضی هستی در کار من شریکی. انسان میتواند با رضایت، با دعا، با شاد شدن در موفقیت دیگران، همین که شاد میشوی از موفقیت دیگران شما در اجر آنها شریکی.
ما میتوانیم از هر فرصتی استفاده کنیم. سرباز دارد پست میدهد، نصف شب است دارد قدم میزند، نیروی انتظامی در روستا یا شهر است، یک سبحانالله بگوید و از این فرصتها استفاده کند.
آیت اله مشکینی میفرمود: شیخ انصاری، آمد غذا بخورد. دید سفره هست، غذا نیست، یک دقیقه نشست غذا نیامد، بلند شد نزدیک سفره گفت اللهاکبر دو رکعت نماز خواند. به او گفتند مگر نماز نخواندی گفت خواندم دیدم عمرم دارد تلف میشود گفتم نماز قضا بخوانم.
حضرت علی علیهالسلام بند کفش را میبست میگفت سبحانالله، الحمدلله گفت با دستم وصله میکنم چرا زبانم بیکار باشد.
استفاده از دقیقههای عمر را جدی بگیریم، ممکن است از کتابی خسته شویم دلیل نیست کتاب نخوانیم کتابمان را عوض کنیم. ازدستدادن فرصتها جوانان ما را بی مهارت میکند.
کشوری که شمال آن دریاست جنوب آن هم دریاست باید شنا یاد بگیرند وگرنه غرق میشوند.
ما تیراندازی را اجباری میکنیم اما شنا اجباری نیست.