صفحه اصلی دوره بازکردن همه
1 از 2

۲.آسانی در امور

متن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد قرائتی

عنوان: آسانی در امور

در بحث آرامش بودیم، از چیزهایی که مشکلات را نرم می‌کند و آسان می‌کند این است که تخفیف بدهیم، یعنی کارها را آسان جلوه بدهیم.

قرآن می‌فرماید: وقتی می‌خواهی نماز بخوان ایستاده نماز بخوان، بعد می‌گوید اگر ایستاده نمی‌توانی بنشین بخوان و اگر بیماری و نه می‌توانی ایستاده و نه نشسته، گوید خوابیده نماز بخوان! اینها آیات قرآن است.

می‌گوید روزه بگیر، می‌گوید نمی‌توانم روزه بگیرم؛ لذا می‌فرماید: کسانی که توان روزه گرفتن ندارند، روزه‌شان را بخورند و یا قضا کنند یا اگر مریضی‌شان در طول سال هست و نمی‌توانند قضا کنند، فدیه بدهند. برای هر روزی مقدار گندم که باید مسئله شرعی را در رساله مرجع خود ببینید.

لذا از این بحث می‌خواهیم به این جا برسیم که آسان بگیریم قصه ازدواج را! نمی‌تواند جهیزیه بخرد، قسطی بخرد، کم‌کم بخرد. سعی کنیم طرفمان به‌سختی نیفتد. شما ببیند قرآن را، فرد جبهه نمی‌تواند برود، قرآن می‌گوید کسی لال هست کور یا نابینا است لازم نیست به جبهه برود یا چون روزه در شیر مادر اثر می‌کند شیر مادر اگر کم بشود در رشد بچه اثر می‌کند، قرآن می‌فرماید: روزه‌ات را بخور.

در قرآن دو آیه داریم:

  1. لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ 
  2. لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها

فرق این دو آیه چیست؟ آیه اول می‌گوید چقدر طاقت دارید و در آیه دوم می‌فرماید چقدر پول دارید؟ خدا اصلاً کار به مبلغ ندارد، کار به نسبت دارد! این دو ریال دارد یک ریال به فقیر می‌دهد، نصف سرمایه‌اش را به فقیر داد. یکی ۱۰۰ میلیارد دارد ۵۰ میلیارد می‌دهد آن هم نصف داده اجرشان یک‌جور است. خدا نگاه به نسبت می‌کند نه به مبلغ.

لذا ما همه یک‌جور می‌توانیم ترقی کنیم.

مثلاً من و بوعلی سینا می‌رویم کتابخانه، دو ساعت مطالعه می‌کنیم. بوعلی سینا تیزهوش است، از این دوساعته ۱۰ یا ۲۰ مطلب می‌فهمد، من آدم معمولی هستم، یک مطلب می‌فهمم! بعد از ۲ ساعت که از کتابخانه بیرون می‌آییم اجر ما نزد خدا یک‌جور است! او ضعیف بوده یک مطلب فهمیده این تیزهوش بوده ۲۰ مطلب فهمید.

در روایات داریم که خدایا در انصاف حکمت و عدالتت توفیق‌ها را بین ضعیف و قوی یک‌جور قسمت کرده‌ای.

پاداش هر دو یکسان و برابر است.

مثل شش‌دانگ، یک‌خانه ۱۰ متری شش‌دانگ دارد. یک‌خانه و باغ چند هکتاری هم شش‌دانگ دارد. شش‌دانگ، شش‌دانگ است، چه کوچک چه بزرگ، گاهی آدم می‌گوید او کجا ما کجا؟ مهم نیست ما چقدریم، مهم این است که او بپذیرد. خدا بپذیرد کافی است.

برای امام کاظم مقداری پول فرستادند و خانمی در کاشان خانه‌دار بود او هم مبلغ کمی داد و گفت بدهید به امام کاظم (ع). وقتی پول را دادند، امام آن را پذیرفت، با اینکه کم بود. گفتند: آقا این که چیزی نیست! فرمودند: باشد؛ به آن خانم سلام برسانید و بگویید ۱۷ روز دیگر از دنیا می‌روی، این پارچه هم برای کفنت! من هم هر جا باشم، برایت نماز و تشییع جنازه تو می‌آیم.

گاهی ممکن است یک خلال به کسی بدهید بگوید دستتان درد نکند و با آن کنار دندانش را پاک کند، ولی گاهی ممکن است ۱۰ تا دسته بیل هم به او بدهی هیچ کاری با آن نتواند بکند! باید بدانی کارایی‌اش چقدر است.

گاهی یک رادیو کوچک ۹ تا موج می‌گیرد، ولی یک رادیو خیلی بزرگ موج مرکز را هم نمی‌گیرد! باید ببینید موج گرفت یا نگرفت، قبول شد یا نشد.

ما اگر این رقمی حساب کنیم، از هیچ چیزی ناراحت نمی‌شویم. شد، شد! نشد، نشد.

محتوای درس
پیمایش به بالا