کلیپ
پادکست
متن
بسمالله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد قرائتی
عنوان: راه دین
هرکس با چیزی دل خود را آرام میکند. خانمها طلا را دوست دارند حالا این طلا واقعی است یا بدلی.
منحرفها هم خودشان را به آرامشی میرسانند، منتها به آرامش بدلی یا خیالی، بتپرستان دین دارند. خدا به بتپرستان میگوید لکم دینکم ولی الدین.
دین یعنی راه
انسان که بیراه نمیتواند باشد، باید یک راهی برود، منتها این راه را چه راهی برود. چند شاخه است:
۱-راه علاقه شخصی، وجدان (هر چه دلم میخواهد میپوشم – میخورم) من کاری به دین ندارم، دین همان میل خودم است. این راه درست نیست. انسان پشیمان میشود. پس راه خودمان را نباید برویم، چون بارها پشیمان شدیم و این بهخاطر این بوده که مسیرمان درست نبوده است.
۲-راه دیگران (هر چه مردم میگویند، خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو). بساز مردم میرقصیم! نان را به نرخ روز میخوریم. این هم درست نیست. چون همانطور که تو پشیمان میشوی، مردم هم پشیمان میشوند. نه میل خودم و نه میل مردم، چون هر دو پشیمانی دارد.
۳-راه نیاکان: راه پدرانمان! خیر این راه هم درست نیست، چون آنها هم پشیمان میشدند.
۴-راه علم: بگوییم راه علم، نه این راه هم درست نیست. الان بچههای راهنمایی ما خلافشان بیشتر است یا دبیرستان یا بالعکس. هیچ دلیلی نداریم که علم بشر را نجات دهد، له علم رشد دارد، ولی رشد معنوی ندارد. خیابانها وسیع شده، اما روحها تنگ شده؛ بنابراین ما نمیتوانیم بیراهه باشیم باید یک راهی را برویم، این راهها نه چون همه پشیمانی داشت، فقط راه، راه خدا. بقیه راهها آرامشبخش نیست.
راه خدا، آرامشبخش است.