کلیپ
پادکست
متن
بسمالله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد قرائتی
عنوان: حسرت
در بحث آرامش، گمشده همیشگی بشریت و آن چیزی که همه به دنبالش میگردند و هرکسی فکر میکند آرامشش در یک چیزی است. یکی میگویید: کی میشود همسر بگیرم؟ فکر میکند اگر ازدواج کرد مشکل نخواهد داشت. کی میشود بچهدار شوم کی میشود کودکم حرف بزند کی میشود بچهام برود مدرسه و دانشگاه قبول شود و همینطور نشستیم و میگوییم کی شود کی شود
به همین دلیل قرآن به دنیا گفته است زهره است: زهره یعنی غنچه. قرآن گفته: دنیا مثل غنچه است همه منتظرش نشستند تا گل شود ولی برای هیچکس هم گلنمی شود. یعنی مشکلی که میآید یک بلایی هم درونشان هست. آنهایی که میگوییم خوش هستند. یک بلاهایی دارند یعنی ما دلایل این که دائماً اضطراب داریم این است که چرا او خوش است من نیستم چرا او برد من باختم چرا او دارد من ندارم، چرا و چرا و…
و حالآنکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: همه اینها که شیرینی دارند ترشی هم دارند. زنبورعسل، عسل دارد اما نیش هم دارد.
یک طنزی را وقتی کسی گفت، گفتم قشنگ است. طنز است ولی حکمت دارد. میگفت: کسی تلگراف کرد به خدا که خدا یک کامیون اسکناس بفرست تا ما خوش باشیم. جواب آمد یک کامیون اسکناس میدهم با دوتا پسر معتاد هروئینی، مقداری فکر کرد گفت نه یک گونی اسکناس بده ما خوش باشیم جواب آمد یک گونی اسکناس میدهم با یک دختر کچل. باز فکر کرد گفت نه یک ساک اسکناس بده خوش باشیم جواب آمد میدهم ولی با تنگی سینه و مریضی، گفت نخواستیم همان رزق خودمان را بفرست برایمان جواب آمد: تدریجاً میرسد فضولی موقوف!
حالا میبینی کسی قدش بلند است، میگویی بهبه، ماشاءالله، شاخ شمشاد! پای حرفش که مینشینی، میبینی چقدر همتش کم است، قدبلند، ولی همت، کوتاه! طریق اللسان، زبان روان، ولی قلب سنگ.
حضرت امیر (علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرماید: قرن بسعتها عقابیل فاقتها توسعهها در کنار تنگناهاست، یعنی در کنار قلهها، دره هم هست!
طمع به زندگی دیگران باعث اضطراب است.
جوری خدا تنظیم کرده که هیچکس نگوید خوش به حال او. از دور میگوییم خوشا به حال او، او هم میگوید خوشا به حال او، آری به همین راحتی برای خودمان اضطراب درست میکنیم.
یک زمانی، زمان ترور بود، ما را هم در ماشین ضدگلوله مینشاندند. در ماشین ضدگلوله هم کسانی که در ماشین هستند بیرون را میبینند، ولی بیرونیها داخل ماشین را نمیبینند. در ترافیک گیر کرده بودم، یک کسی بیرون و در کنار خیابان لبو میخورد، این کسی که بغل دست من نشسته بود گفت: ببین این چه راحت لبو میخورد، اما ما باید در ماشین ضدگلوله بنشینیم و وحشت داشته باشیم از تروریستها، ولی ببین او چقدر راحت است! او که لبو میخورد هم یک نگاهی کرد به ماشین ما، فهمید ماشین خاصی است! چنان آهی کشید و سر تکان داد. ما او را میدیدم ولی او ما را نمیدید. دیدم من به لبو خوردن او حسرت میخورم، او به شیشه ضدگلوله من! یعنی همه از دور میگوییم خوش به حال او، نزدیک که رفتیم میفهمیم خوش به حال کسی نیست.
حسرت داشتههای دیگران را نخوریم.
ما اگر بخواهیم راحت باشیم باید از خدا بخواهیم. بعضیها میگویند ما چقدر رفتیم جمکران و مشهد، چقدر توسل، دعا، ذکر و … چرا پس خدا حاجت ما را نمیدهد؟ این شخص اشتباه برداشت کرده، فکر میکند خداوند نوکر این شخص است. ما باید بفهمیم بنده خدا هستیم، خدا نوکر ما نیست که هر چه بخواهیم بدهد، باید از این افراد بپرسیم که آیا تابهحال پشیمان شدی یا نه؟ خب میگوید بارها و بارها پشیمان شدم. از کجا میدانی که اگر با فلانی ازدواج کن، آن ماشین را بخری، در فلان جا برنده شوی، آنجا مشهور شوی، اینها به خیر و صلاحت هست؟ اصلاً قرآن آیهای دارد که میفرماید: عَسَى أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ گاهی یک چیزهایی را دوست دارید وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ به ضررت است، ولی تو نمیفهمی و آن را دوستداری!
آیه میفرماید وَعَسَى أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ گاهی اوقات هم از چیزی بدت میآید وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ مثل دارو. گاهی یک غذا را بچه دوست دارد ولی میبینی به ضررش است، گاهی هم میبینی بچه از غذایی نفرت دارد، ولی با زور به او میخورانی چون دارو است!
بنابراین ما توقع نداشته باشیم هر چه ما میگوییم خدا او را به ما بدهد، باید توسل پیدا کنیم که خدایا ایمانی به من بده که هر چیزی تو میخواهی، من همان را بخواهم و راضی باشم به رضای تو.
آرامش واقعی این است که انسان راضی باشد و حضرت امیر (علیهالسلام) میفرماید: اگر قرار باشد که راضی باشی، به اقل هم راضی هستی، اگر هم نخواسته باشی که راضی باشی، دنیا را هم به تو بدهند باز راضی نیستی!
خداوند انشاءالله روح ایمان کامل را و اطمینان و رضایت از خدا و رضایت خدا از ما را عطا کند.