کلیپ
پادکست
متن
بسمالله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد قرائتی
عنوان: جهیزیه
در مسائل خانواده یکی از مسائل، مسئله جهاز است .
جهاز بر زن واجب نیست. ولی مهریه بر مرد واجب است.
اما رسم خوبی است. چون اول زندگی است این آقا و دخترخانم اگر کمک نشوند، نمیتوانند زندگیشان را راه بیندازند. هواپیما هم همینطور است وقتی میخواهد از زمین بلند شود مقدار زیادی باید بنزین مصرف شود، ولی وقتی در هوا مستقر شد دیگر آرام میرود، اما برای کنده از زمین دنده یک سنگین است.
این دختر و پسری که میخواهند زندگی کنند آغاز زندگی باید کمکشان کرد و اینجا خوب است که داماد نگوید بر من واجب نیست. اگر پسر توانایی دارد چند قلم از جنسهای جهیزیه را گردن بگیرد.
کمک به تأمین جهیزیه باعث مهربانی میشود.
به نوعی می شود گفت که اختیار جهیزیه با عروس است.
امام باقر (ع) مهمان داشت. این مهمان نگاه میکرد به پرده و فرش و … تعجب کرد که خانه حضرت، خانهای لوکس است. امام متوجه شد که این مهمان به درودیوار نگاه میکند و یک چیزی در ذهنش است. وقتی خواست برود بیرون فرمودند فردا شما بیا، فردا آمد. امام او را برد در اتاق دیگر. آن اتاق خیلی ساده و فرشش از حصیر بود، گفت آن اتاق که دیروز آمدی و نگاه میکردی خانه خانمم بود. خانمم از من مهریه
میخواست، مهریهاش را گرفت رفت، وسایلی خرید و اتاقش را تزئین کرد. من هم نخواستم مخالفت کنم، چون مهریه ملک زن است و ملک زن در اختیار زن است و اختیار داشته که با مال خودش اتاقش را زینت کند. حرام که نبوده و من او را آزاد گذاشتم، اما اتاقی که من در آن زندگی میکنم این است.
خب از این معلوم میشود که باید مهر را داد و فقط برای طلاق نیست. وقتی هم مهر را دادی، نگو مهر را دادم بهشرط اینکه این کار را بکنی، مهریه مال خودش است و هر کار دلش میخواهد بکند. به خواستههای زن باید توجه شود.
جهیزیه حضرت زهرا را اشاره ای کنیم: یک پیراهن، یک روسری بزرگ، یک حله سیاه، دوتا تشک، یک رختخواب، چهار بالش، حصیر، آسیاب دستی، کاسه مسی، یک مشک چرمی، تشت لباسشویی، کاسه شیر، ظرف آبخوری، آفتابه، کوزه، پوست برای فرش، کوزه سفالی و یک عبا. این جهیزیه حضرت زهرا درآغاز زندگی بوده که توسط بعضی اصحاب و پیغمبر تهیه شده است.
- زندگی را میتوانیم با سادگی شروع کنیم.
خیلی از جوانهای ما در دوره دانشجویی میتوانند زندگی کنند. بهشرطی که خانواده عروس همراه باشند نه بگویند ما ازدواج میکنیم اما فعلاً درسشان تمام نشود. با زندگی ساده میشود.
یکوقت که طلبه جوانی بودم، بعد از چند سال درس خواندن میخواستم عمامه بگزارم. رفتم نزد آیت اله گلپایگانی، به ایشان گفتم طلبهها برای عمامه گذاری یک جشن هم میگیرند، مثل جلسه عقد و عروسی. من میخواهم جشنی بگیرم منتها پول ندارم، شما اجازه میدهید از سهم امام جشنی بگیرم؟ فرمودند من عمامه گذاشتم بدون جشن، چه شد؟ من هم گفتم خب نمیخواهد جشن بگیریم.
خیلی کارها را میشود انجام نداد. آدابورسوم تجملاتی را باید حذف کرد.
اول زندگی را اگر ساده بگیریم میتوانیم زندگی که راه که افتاد کمکم کمبودها را جبران میکنیم.
وقتی همه چیز را اول بخواهیم دخترها در خانه میمانند و پسرها هم نمیتوانند ازدواج کنند.