دو ساعت دیگر شهید می شوم, دو غنچه ی معطر , دیدن خواب , دارالشفا , در جوار امام (ع) ,
دو ساعت دیگر شهید می شوم قبل از عملیات کربلای ۵ جمعی از بچههای گروهان غواصالحدید از گردان حمزه سیدالشهدا لشگر ۷ ولیعصر (عج) مشغول شوخی و مزاح با فرمانده بودیم که ناگهان فرمانده گفت: «بچهها دیگر شوخی بس است، چند لحظهای اجازه بدهید میخواهم وصیتنامه بنویسم. من تا دو