صفحه اصلی دوره بازکردن همه
1 از 2

۱۵.تذکر دادن به فرزند چگونه باشد

متن

بسم الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد حائری شیرازی

عنوان:  تذکر دادن به فرزند چگونه باشد

ما گاهی گره ای که با دست باز می‌شود می‌خواهیم با دندان باز کنیم؛ همین کار را مشکل می‌کند. حافظ؛ ببینید به ما چگونه نصیحت می‌کند:

صبحدم مرغ سحر با گل نوخواسته گفت / ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجید ولی / هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

فهمیدید چه کرد حافظ؟ غوغا کرد. بلبل به گل گفته خیلی ناز نکن، خیلی در این باغ مثل تو گل شکفته شده و تمام شده. گل گفته حرف حقی است، از حرف حق نمی‌رنجی اما تو عاشقی من معشوقم؛ هیچ عاشقی سخن سخت به معشوق نگفته. چرا شما یک چیزی میگویید که وقتی به بچه تذکر می‌دهید برنجد؟ این بخاطر این است که زود رنج او را بار آوردید. بچه باید پرتحمل بار بیاید و راه اش هم زدن نیست، اذیت کردن نیست، گوش مالی دادن نیست؛ راه اش پیچ محبت را شل و سفت کردن است، فتیله‌ای محبت را بالا و پایین کنید. وقتی خوب می‌درخشد، یک خرده محبت کنید، نه زیاد. این روایت را ببینید: «احبب حبیبک هونا ما عسی ان یکون بغیضک یوما ما، ابغض بغیضک هونا ما عسی ان یکون حبیبک یوما ما»: دوستت را دوست بدار اما دست تو پایین بگیر در دوست داشتن؛ شاید یک روز دشمن شد. با کسی که دشمنی داری، در دشمنی دست تو پایین بگیر؛ شاید یک روزی دوست شد.

شما خیلی بچه‌ات دوست می‌داری، دلیل ندارد که دم به دم در بغلش بگیری. خیلی او را دوست داری، دلیل ندارد او را مرتباً ببوسی. این محبت شما وقتی آورد داده شد قیمتش کم می‌شود.

از کمی شد گرانبها صندل و زیادیست کم بها هیزم

خدا رحمت کند پدرم را. من قبل از بلوغ پدرم را از دست دادم. برادرم حالت پدری به من داشت. اختلاف سن ما هم خیلی زیاد نبود، هفت هشت سال. در زندان عادل آباد روزی که از سلّولی آورده بودند در سلولشان در بند چهار، من را از بند یک آورده بودند. من در آن موقع شب از کنار سلول ایشان می‌گذاشتم گفتم: شب بخیر. خدا رحمت کند برادرم را گفت: شب و روزتان بخیر. من هنوز لذت این جملۀ برادرم برایم هست. چرا؟ چون آورد محبت نمی‌کرد. محبتش در قلبش بود، به زبان خیلی کم می آورد. محبتتان قیمتی است، با زیاد کردن او ارزانش نکنید. به مادر هم سفارش کنید. محبت باید حساب داشته باشد. بوسیدن باید حساب داشته باشد. در بغل فشردن باید حساب داشته باشد. وقتی کاری نکرده که مستوجب محبت است، خرجش نکن. وقتی کرد، خرجش کن.

شما سؤالتان این است: کار زشت می‌کند ما او را سرزنش می‌کنیم.

چرا یک جوری سرزنش می‌کنید که عصبانی می‌شود. شما می‌توانید بگویید: بهتر از این می‌شد بکنید؟ دیگر این عصبانیت ندارد!

توصیه می‌کنم به مادرها و پدرها: به اسم تربیت فرزند خودتان را تخلیه نکنید. به اسم مسئلۀ او را حل کنید، مسئلۀ خودتان را حل نکنید. میدانید یعنی چه؟ شما ناراحت شدی می‌خواهی دل خود تو خنک کنی یک چیزی به او میگویی تحت عنوان سرزنش، می‌خواهی خود تو راحت کنی اسمش می‌گذاری می‌خواهی او را تربیت کنی؛ نه، نشد. چرا شما میگویید علی علیه السلام وقتی تُف به صورتشان انداختند جنگ را تعطیل کرد؟ چون نمی‌خواست با این کشتن مسئلۀ خودش را حل کند. گذاشت آرام بشود بعد اون را به عنوان کافر بکشد نه به عنوان اینکه آب دهن به صورت من انداخته.

 به مادرها پدرها توصیه می‌کنم: هروقت عصبانی هستید سرزنش نکنید. سرزنشتان را بخورید. بگذارید به موقعش. وقتی که طرف عصبانی نمی‌شود آن موقع با او مسئله را حل کنید. این سؤال جوابش این است. مسئله، مسئلۀ فرزند نیست مسئلۀ خودتان است خودتان را اصلاح کنید. فرزند وقتی که شما عصبانیش می‌کنید از خودش دفاع می‌کند. اتفاقاً بچه‌ای که از خودش دفاع می‌کند این یک چیزی می‌شود. شما خیال می‌کنید بی تربیت است، نه این فطرتش است. فطرت برمیگردد. آن بچه‌ای که هرچه گفتی می‌گوید چشم، از عاقبت او بترس. کسی که وقتی چوب بلند می‌کنی می‌گوید چشم چشم، منافق می‌شود. کسی که وقتی به او سرزنش می‌کنی جواب می‌دهد، مواظب باش حریمش رعایت کن. حریمش رعایت کردی، حریم شما را رعایت می‌کند.

محتوای درس
پیمایش به بالا