کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد حائری شیرازی
عنوان: به چه نحوی فرزندم را مسئولیت پذیر کنم
سوال: با توجه به روش تربیتی اسلام، به چه نحوی فرزندم را مسئولیتپذیر کنم؟ در صورت امکان روش اهل بیت (علیهم السلام) را در این خصوص بیان بفرمایید.
آیت الله حائری: خیلی سؤال خوبی است.
+آن هفته هم سؤال شد، فرمودید خیلی مهم است.
آیت الله حائری: شما میدانید بچهها یک حالت تقلید دارند. مسئولیتپذیری را از مادر پدرشان یاد میگیرند. اینها میبینند پدر تا صحبت غیر میشود، یک کلمه، که غیر اگر بشنود، نمیگوید. یا اگر مادر گفت، پدر یادآور میشود، یا پدر گفت، مادر یادآور میشود. اینها را میبیند، مسئولیتپذیر میشود. پشت سر مردم حرف میزند، میگوید آقا جان، اگر پشت سر شما حرف بزنند، ناراحت نمیشوید؟ میگویید چرا. میگوید پس دیگری هم نباید ناراحت بشود؛ این میشود مسئولیتپذیری. چراغ در اتاقش روشن است، آمده بیرون، شما میروید چراغ را خاموش میکنید، هیچ چیز هم به او نمیگویید تنها یک نگاهی به او میکنید، یعنی وقتی نیستی، چراغ را خاموش کن. رختخوابش پهن است، آمده سر ناشتایی، میآیید رختخواب را بلند میکنید، میآیید جلو، میگوید نه بابا من خودم این کار را میکنم. کاغذش روی زمین مانده در اتاقش، برمیدارید نگاهش میکنید، حرف نزن؛ مسئولیتپذیر میشود. یا اگر مشقش خطخوردگی داشته باشد، امورش انجام نشده باشد.
خدا رحمتش کند آقای علامه کرباسچیان، مؤسس مدارس علوی، میدید فراش مدرسه باید مواظب باشد اگر کاغذی، چیزی کف حیاط افتاده، جمع کند، نظیف کند. وقتی کاغذ افتاده بود، علامه کرباسچیان نمیرفت آن را بردارد، میگذاشت تا آن خدام که میآمد از آنجا رد شود، میرفت جلوی چشم او کاغذ را برمیداشت، میانداخت در سطل آشغال. وقتش را میدانست کی بکند، یعنی کار من نیست، کار تو است، من بکنم؟! اینجوری است. وقتی این مسألهاش را میخواهد، مشقش را میخواهد، میگوید کمکم کن، به او مسئولیتپذیری را میگویی. خود بچهها بالاتر از شما هستند در مسئولیتپذیری؛ یک مقدار به آنها رو بدهید. پسرم این که الان طلبه است، امام جماعت است در تهران، این بچه بود، میخواست از تخت در حیاط بیاید بالا، دیدم سختش است، نمیتواند، کمکش کردم، نشست گریه کرد. میگفت مسأله من بود، چرا دخالت کردی؟ بین سه تا چهار سال بود، بیشتر نبود. یک وقتی همراه با برادر بزرگترش میرفتیم، جلوی در میدان رسالت، آن موقع هنوز ترور و اینها شروع نشده بود. یک دفعه به من گفت: بابا ما را کتک بزن. گفتم: چرا؟ گفت: بابا نه اگر ما بد بشویم، خدا ما را به جهنم نمیبرد؟ کتک بدتر است یا جهنم؟ بچهها این هستند، فرصت به آنها بدهید. به آنها اعتماد بکنید.
به هیچوجه نباید بچه مثل پدر بشود. یعنی چه؟! بچه باید مثل خودش بشود. بچههای من یک دست نیستند. همهشان ولایتی، خوب، همه چیز، باز تفاوتهای خاص خودشان را دارند. ما باید خودشان را بگذاریم شکل بگیرند؛ احساس مسئولیت یعنی همین که اگر کارش را انجام نداد، جوری انجام بده که بگوید بابا به من میگفتید که انجام بدهم، چرا خودتان این جور انجام دادید؟ گفتم خوب دفعه دیگر خودتان انجام بدهید. خوب اینجوری است.
ظرفش را باید بشورد، عادت کند. غذا خورده، ظرفش را بشورد. ته ظرفش غذا نماند.
خدا رحمت کند پدر آقای سعادتپرور، استاد اخلاق معروف است دیگر، پدرش مرحوم حاجعبدالله بود. برادرم داماد حاجعبدالله است. حاج عبدالله سر سفره بود، آقا حسن آقا، الان در حیات است، از دوستان مقام معظم رهبری است، آشیخ علی آقا سعادتپرور، همان آشیخ علی آقا پهلوان است. غذا کشیده بودند، یک لقمه در ظرف زیاد آمده بود، آقای حاج عبدالله گفت: اندازه اشتهایتان بردارید، باز دیدید اشتها دارید، باز دوباره بردارید، ته ظرفتان چرا بماند؟ اینها در این سن و سال از پدرشان تمکین میکردند. اینجوری است.
بچه را مؤمن بار آوردن، با مسئولیت بار آوردن، روی خوتان باید کار کنید. پدر و مادر احساس مسئولیت بکنند، بچه همانطوری که آهنگ شما را یاد میگیرد، اگر اصفهانی هستید، لهجهاش اصفهانی میشود، تهرانی هستید، لهجه¬اش تهرانی می¬شود، مشهدی هستید، لهجه¬اش مشهدی می¬شود، شیرازی باشید، لهجه-اش شیرازی می¬شود، احساس مسئولیت هم عیناً از آن¬ها می¬گیرد.
چرا؟ چون پدر علاوه بر این که والد است، امیر هم هست، الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم این پدر هم آب است هم امیر است. پدر و مادر وقتی مسئولیت¬پذیر باشند، بچه مسئولیت¬پذیر می¬شود.