کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد عالی
عنوان: آرامش در خانواده، قسمت بیست و دوم، اولیای الهی متوجه نعمات خداوند هستند
اولیای الهی، خوبان، صالحان و دوستان خوب خدا، افرادی هستند که نعمات خدا را می بینند. و شاکر نعمت های خداوند هستند. به همین دلیل هم همیشه امیدوار و با نشاط هستند. در هیچ بحران و سختی خودشان را نمی بازند و شتابزده نمی شوند.
راه را گم نمی کنند چون که به خداوند محبت پیدا کردند.
یکی از راه های ایجاد محبت با خداوند متعال یا شدت گرفتن محبت پروردگار عالم در قلب و دل انسان و پشت سر آن آرامش و امید پیدا کردن، دیدن نعمت های خدا و شاکر بودن آن است.
ما غرق نعمت هستیم ولی نمی بینیم…
نعمتی را خداوند به ما نداده است و اگر از پشت صحنه آن بدانیم، حتما شکرگزار خوهیم بود.
چون نمی دانیم خداوند چرا بعضی از نعمت ها را به ما نداده، با او قهر می کنیم و به شکوه و گله کردن روی می آوریم.
ابوهاشم جعفری یکی از اصحاب خوب امام هادی (ع) بود. ایشان می گفتند که بنده از لحاظ مالی و زندگی وضع بسیار خرابی داشتم.
تصمیم گرفتم خدمت امام هادی (ع) برای شکوه و گله کردن بروم.
قبل از اینکه نزد امام بنده صحبت کنم ایشان فرمودند: ای ابوهاشم، آمدی شکر کدام نعمت خداوند را به جا بیاوری؟!
ابوهاشم می گوید که من تعجب کردم چون برای شکر نیامده بودم بلکه برای شکوه و گله کردن آمده بودم. از این صحبت امام فهمیدم که ایشان می خواهند به من درسی بدهند. چیزی نگفتم.
امام هادی (ع) ادامه دادند و فرمودند:
خداوند به شما نعمت ایمان را داده است. (در روایات ایمان به ولایت اهل بیت (ع) تفسیر شده است) که بواسطه ی آن بدنت را به آتش جهنم حرام کرده است.
خداوند به شما صحت و سلامتی داده که می توانید بندگی و طاعت خداوند را انجام بدهید.
خداوند به شما قناعت داده که ذلیل نباشی، و دستت پیش هر کسی دراز نیست.
ای ابوهاشم، گمان کردم که برای شکوه آمده ای، سه تا از نعمات خداوند را به شما یادآوری کردم که بدانی خداوند چقدر به شما لطف دارد.
واقعیت مسئله این است که امام نیمه پر لیوان را به ما نشان دادند که خیلی بیشتر از نیمه خالی لیوان است ولی توجهی به آن نیست.
بعضی ها چون نیمه خالی لیوان را می بینند، آرامش و امید به خداون ندارند. و این مسئله در آنها کمرنگ است.
شیخ غلامرضا یزدی که از اولیای بسیار خوب الهی بود. فرزند ۲۲ ساله ای داشتند که اهل تقوا و با ایمان بود. فرزند ایشان که از سفر حج و عتبات به قم برمی گردند بیمار می شوند و از دنیا می روند.
در تشییع جنازه ایشان همه گریه می کردند حتی امام خمینی (ره) که جوان بودند و آنجا بودند هم گریه می کردند. فقط یک نفر بود که دائم در حال شکر کردن بود. و دائم می گفت: اللهم لک الحمد….
فردی که شکر گزار بود شیخ غلامرضا یزدی بود. خود ایشان وارد قبر شدند و کارهای دفن را انجام دادند. وقتی می خواستند از قبر بیرون بیایند دست به زانو گذاشتند و یک لحظه اشکی از چشمانشان جاری شد.
در همین لحظه با همان لهجه یزدی گفتند که ای اشک مگر چه شده…. اللهم لک الحمد….
بعد از آن دستور داد تا بر روی سنگ قبر فرزندش بنویسند، شیخ محمد که از سفر عتبات برگشت مهمان حضرت معصومه (س) شد…
اولیای الهی در شادی ها شاکر بودند که توانستند در بلاها و سختی ها هم شاکر خداوند باشند.