صفحه اصلی دوره بازکردن همه
1 از 2

۸.آرامش در خانواده، قسمت هشتم، اختلاف آدم‌ها در چیست؟

متن

بسم الله الرحمن الرحیم

کارشناس: استاد عالی

عنوان: آرامش در خانواده، قسمت هشتم، اختلاف آدم‌ها در چیست؟

اختلاف آدم ها، به اختلاف نگاهی است که به عالم و آدم دارند. یعنی نگاهشان مختلف و متفاوت است.

یک نگاه این طور است که انسان صبور، با نشاط، سرزنده، مقتدر، آرام و معتمد به خدا و متوکل به خدا در سختی ها و مشکلات است.

یک نگاه هم اینطور است که انسان ترسو، افسرده، پرژمرده، تاریک و ناامید و شکننده است.

از نظرگاهست ای مغز وجود                     اختلاف مؤمن و گبر و جهود

اختلاف انسان ها از نظرگاه و دیدگاه هایی است که دارند.

یک استاد بزرگواری تعریف می کردند:

یک موقعی مهمان بزرگواری به منزل ما آمد و سر سفره نهار نشسته بودیم و مشغول میل کردن بودیم و پیاز هم بود. یک بچه ی دو سه ساله ای بود که در حال بازی کردن بود. یک دفعه این بچه آمد و پیاز را برداشت و یک گاز هم زد. و طبیعتا دهانش سوخت.

پدر این بچه پیاز را از دهان بچه بیرون آورد و او را آرام کرد.

ایشان یک درس بزرگی به ما دادند و گفتند:

همین پیاز به همان اندزه که هرچه بیشتر تند و تیزتر باشد باعث جذب بزگترها می شود باعث فراری شدن بچه ها می شود.

حوادث و بلاها هم هرچقدر که تیز و تند باشد که باعث فراری شدن بچه ها می شود در مقابل آدم های بزرگ و آرام و رشد کرده از زیر بار بلاها فرار نمی کنند.

نه اینکه از خدا بخواهیم به ما بلا بدهد، بلکه می خواهیم که به ما عافیت بدهد.

در روایت داریم که حضرت موسی (ع) از خداوند خواست که بهترین و برترین معبودش را به او نشان دهد. حضرت موسی (ع) کنار ساحل رفتند و شخص آنجا بودند.

شخصی را دیدند که سه عیب داشت: یکی اینکه جزامی بود، دوم اینکه فلج بود و سوم اینکه دچار مرض پیسی بود.

حضرت موسی (ع) ابتدا فکر کردند که اشتباه آمدند و نزد خود گفتند که: محبوب ترین و عابدترین بنده خدا این است؟!

جبرئیل نازل شد و به حضرت موسی (ع) گفت که ای نبی الله درست آمده ای و الآن من مأمور هستم تا بینایی این شخص را هم بگیرم.

به محض اینکه این شخص نابینا شد رو به خدا کرد و گفت:

ای خدایی که خیلی به من خوبی و نعمت دادی…

حضرت موسی (ع) کنار این شخص رفتند و گفتند که من پیغمبر خدا هستم و مستجاب الدعوه هستم. اگر از خدا چیزی می خواهی بگو تا برایت دعا کنم؟

فرد نابینا گفت: یا موسی، ممنونم، خدا اگر برایم اختیار داری کند بهتر است تا اینکه خودم این کار را بکنم. از خدا که چیزی کم نمی شود اگر می خواست به من بدهد، می داد.

حضرت موسی (ع) گفت: خدا چه چیزی به تو داده، ظاهرت را که گرفته است، فلج و نابینا هم که هستی. پس چرا سرت را بلا کردی و گفتی که ای خدایی که خیلی به من خوبی و نعمت دادی؟

فرد نابینا گفت: یا موسی، تو تمام این منطقه را جستجو کردی تا به یک شخص برسی، خدا معرفتش را به یک نفر که آن هم من هستم داده است و دیگران بت پرست هستند. می خواهی که با این عنایات شکرگزار خداوند نباشم.

حضرت موسی (ع) متوجه شد که محبوب ترین و برترین بنده خدا کسی است که عین گرفتاری و مشکلات، با نگاهی مثبت به خداوند متعال نگاه می کند. با خداوند درگیر نیست و با فلک و ملک هم قهر نیست.

نگاهمان به خداوند را باید تغییر بدهیم. 

محتوای درس
پیمایش به بالا