کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد عالی
عنوان: آرامش در خانواده، قسمت هجدهم، کار خوبه خدا درست کنه
نقل شده است که یک کوچه ای که نزدیک به قصر پادشاهی در زمان سلطان محمود بود، دو گدا می آمدند و در این کوچه می نشستند. یکی این طرف کوچه می نشست و دیگری هم آن طرف
یکی از دو گدا، بسیار چاپلوس و حراف بود ولی دیگری ساکت و آرام بود.
گدایی که حراف بود به آن یکی گدا گفت که چرا تو آنقدر آرامی؟
گدا گفت: کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه!!!
یک روزی که سلطان محمود از کوچه عبور می کرد، دو گدا را دید. از اطرافیانش پرسید که چرا این یکی از گداها ساکت و آرام است؟
اطرافیان گفتند که گدای ساکت یک شعاری دارد که ما خجالت میکشیم که بیان کنیم.
سلطان محمود از اطرافیان خواست که شعار گدای ساکت را بگویند.
اطرافیان گفتند: شعار او این است که می گوید: کار خوبه که خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه!
سلطان محمود از آشپز قصر خواست که یک مرغ خوب درست کند اما شکمش را خالی کند. سلطان محمود یک الماس خیلی گران قیمت در شکم مرغ گذاشت. و دستور داد که به گدای حراف بدهند.
غذا را بردند اما گدای چاپلوس غذا خورده بود و سیر بود. رو به دوستش که گدای ساکت و آرام بود کرد و گفت چند سکه کار کردی؟
گفت: سه تا سکه
از او خواست که سه سکه را بده تا غذا را به او بدهد.
گدای ساکت قبول نکرد. حتی به یک سکه هم راضی نشد. و نهایتا غذا را بدون دریافت چیزی به او داد.
گدای ساکت همانطور که غذا را می خورد الماس را دید. آهسته برداشت و در جیبش گذاشت. در آخر رو به گدای حراف کرد و گفت: من شاید دیگر نیایم. ولی تو بدان که کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه
فردای آن روز سلطان محمود آمد. دید که گدای ساکت رفته و گدای حراف مانده است. به او گفت که دیروز آن تحفه و هدیه را برای تو مگر نفرستادم؟
گدا پاسخ داد: چرا فرستادید. اما من سیر بودم و به رفیقم دادم.
سلطان محمود دستور داد که گدا را به داخل باغ ببرند. سلطان از گدا خواست که بگوید: کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه، اما گدا قبول نکرد.
سلطان دستور داد که او را فلک کنند. نهایتا گدا قبول کرد و جمله را گفت. به همین صورت بود گدا گفت و خود سلطان هم تکرار کرد.
به این توجه داشته باشید که رزاق خداست. گره گشا خداست. اگر به این باور داشته باشید در همه جا می گویید که کار خوب که خدا درست کنه، دیگران جه کسانی هستند.
اشکالی ندارد که به دنبال اسباب برویم ولی نباید از بندگی خارج بشویم.
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد