کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد حائری شیرازی
عنوان: مهمترین نکته ای که در تربیت فرزند پسر برای والدین واجب است
سوال: اولین و مهم¬ترین نکته¬ای که در تربیت فرزند پسر برای والدین واجب است که آن را اجرا کنند چیست؟ هم¬چنین اولین نکته تربیتی برای فرزند دختر چه می¬باشد؟
آیت الله حائری: پسر باید جسور بشود، باید پرجرأت بشود. بعضی بچه¬ها ترسو هستند، تاب برایشان درست می¬کردند، این¬ها تاب را بروند و بیایند، تا جرأت پیدا کنند. مرحوم آقای آمیرزا نور الدین، بچه-هایش را این جوری تربیت می¬کرد. باغ داشت، در باغ زندگی می¬کرد، بعد می¬گفت یک شیربچه می-خواهم که برود فلان جا، آن قوطی سیگار من یا دفتر من را بیاورد گذاشته بود گوشه باغ، شب تاریک برود بیارورد.
پسر است، باید خطر کند، باید در تاریکی برود. باید به این امور عادت بکند. اگر سوسک می¬بیند بترسد، چه فایده دارد؟ خود آقای آمیرزا نور الدین، مار را می¬گرفت با دمش، مارهای بزرگ، کوهستانی، دم مار را می¬گرفت می¬چرخاند، محکم می¬زد زمین، بعد به بچه¬ها می¬گفت بیایند با این مار بازی کنند، دست بزنند به مار، تا جرأت پیدا کنند.
همسر اولم که مرحوم شده بود، مرحوم شد، خدا رحمتش کند، روز اولی که به ما یک رولور داد مجلس، نماینده مجلس بودم، برای این که از خودمان دفاع کنیم، تازه مرحوم آقای آیت شهید شده بود، خانه ما هم نزدیک منزل آقای آیت بود، حالا این کلت در طاقچه بود. همسر ما، یک دفعه دیدم این چادرش را انداخت سرش، این کلت را برداشت و رفت لب حیاط. یک کسی آمده بود روی تیغه، دیوار خانه، داشت نگاه تو خانه می¬کرد؛ کلت را گرفت جلویش، گفت اگر تکان خوردی می¬زنم.¬ التماس از او. این هم بی-اعتنا. همین¬جور نگه داشت آن را، تا همسایه¬ها آمدند آوردند او را پایین، دست در جیب¬هایش کردند، کلید ماشین را پیدا کردند، ماشینش را پیدا کردند، با ماشینش بردند او را دادند او را به نیروی انتظامی. نیروی انتظامی چقدر از ما تشکر کرد که چیزی را کشف کرده بود به وسیله این.
یک وقتی عروسی پسرم بود. یک کسی آدم¬هایی که از این که خودشان را نزدیک می¬کنند به علما، آن موقع هم نماینده ولی فقیه در استان بودم. پنج¬تا سکه آورد به عنوان هدیه، داد برای هدیه. جلوی همه این¬ها می¬گفت این پنج سکه را برای چه آوردید؟ اگر خیر است، بدهید به خیریه¬ها، ما نیاز نداریم. اگر از ارحام هستید، من شما را تا به حال ندیدم، تا حالا کجا بودید؟ اصلاً من با این می¬توانستم زندگی کنم. با این جرأتش. پنج سکه ارزش بالایی است. این شخصیت¬ها را پدر داده. پدر این روحیه را می¬داد.
همین دختری که همسر من شد، فریدون توللی، علیه مرحوم آمیرزا نور الدین، اشعاری سروده بود، آن توده¬ای بود، علیه او گفته بود آسید نور الدین پلو می¬ده پلو با گوشت گو می¬ده اول زنها رو رو می¬ده برنجشم بو کو می¬ده. همین جوری، همه¬اش با این وزن … . این شعر آمده بود در خانه. این دختر هم یواش یواش یکی¬اش می¬خواند آسید نورالدین پلو می¬ده. آمیرزا دید که دخترش، همین که همسر ما شد، آورد روی زانویش نشاند گفت اگر می¬خواهی بخوانی، درست بخوان. این جوری: بلند واضح می¬خوانند آسید نورالدین (حالا خودش دارد به خودش می¬گوید، جلوی دخترش) آسید نورالدین پلو می¬ده، پلو با گوشت گو می¬ده، برنجشم بو کو می¬ده، اول زنها رو رو می¬ده. یعنی چه؟ یعنی دارد به آنها یاد می¬دهد اگر فحشتان دادند، نترسید. با افتخار بایستید. بچه¬ها جسور می¬شدند. بچه¬ها شخصیت¬دار می¬شدند، خودش را کنف نگیرد، خودش را ضعیف نگیرد.
این روش¬هایی است که می¬توانید استفاده کنید. پسر باید نوع خودش، دختر نوع خودش. می¬خواهد دخترش با حجاب باشد، پدر می¬خواهد به دختر تذکر بدهد. دختر آمده بود بالای سر کارگرها که نامحرمند. پدرش با بیان محکم به او گفته بود چرا این طور؟ این دختر دیگر همیشه مواظب بود که من یک وظیفه دیگر دارم، یک حریم دیگر برای خودش دارد. همین دختر را روی زانو می¬نشاند به او می-گفت دختر پسته¬ای، پسته دهانش می¬کرد. اما جایی که مسأله حجاب مطرح بود، مسأله رعایت حقوق دیگری مطرح بود، قاطعیت داشت . این دختر یک دفعه به گربه گفته بود پدر سگ، پدر با قاطعیت به او گفته بود پدر این گربه است. این چه لفظی بود به کار بردی؟! این. غیبت، تهمت، حرف¬ها، این¬ها، حریم که نگه دارید. مخصوصاً در دخترها مواظب غیبت باشید. مواظب این باشید که برای دل خودش خوش کردن، حرف غیر نزند. آنچه مهمتر از همه چیز در پسرها هست، این است که مقلد بار نیایند، روی پای خودشان بایستند، آنچه در زن¬ها باید رعایت بشود، این است که حیا و عفت را رعایت کنند. و علی النساء بالحیاء و العفه همان¬طوری که به بچه پسر باید اسب¬سواری، تیراندازی، شناگری یاد داد، دختر، حیا و عفت بالاترینش است.